قبایل ترکمن در آناتولی ( بخش پایانی) نوشته ی دکتر توفان گوندوز ترجمه ی محمد قجقی
با آغاز حاكميت عثماني بر آناتولي، تركمنهاي كوچنده آناتولي به نام يوروك (Yoruk يا Yuruk) ناميده شدند.
اينكه اسم «يوروك» از مصدر «يورومك» ساخته شده و به معناي «راه رونده» «سفر كننده»، مردم چادرنشيني كه در يك مكان اقامت نداشته و دائماً تغيير مكان ميدهند، عموماً پذيرفته شده است. اما گسترهي توزيع و پراكندگي يوروكها از مغرب هلال رود قزل ايرماق در حاليكه ايچل (icel) را هم در بر ميگيرد با مناطقي كه در غرب خط بين رود قزل ايرماق و ايچل قرار ميگيرد و به عنوان رومايلي تثبيت شده است، ميباشد. بدین خاطر به افرادی که قبل از قرن17/م، در غرب آناتولی کوچ نشینی می نمودند و به روستا هایی که آنها بنا می کردند یوروک و یوروک کویواطلاق شد. هم چنین به افراد کوچ نشینی که از آن قرن به بعد، به این مناطق آمدند «تركمن» گفته شده است. به روستاهايي كه اين افراد ساختند نيز «تركمن كويو= روستاي تركمن» اطلاق گردید..
در اسناد عثماني از «يوروك» به عنوان كسي كه «زمين ندارد» يعني در يك مكان مشخص مسكن نگزیده است، «كوچنده است» ياد ميشود. اين بدان معنا است كه آنها در طي زندگي كوچنشيني خود، هيچ موقع الزام و اجباري به سكونت در محدوده ی مرزهاي مشخصي نداشتهاند. هم چنين ضرورت داشت بهنگام عبور از گذرگاهها، به اطراف و جوار مسیر کوچ ضرري نرسانند، در غير اين صورت از زندگي كوچنشيني منع ميشدند. اينكه كوچنشينان نبايد در حين كوچ به مزارع و باغات ساكنين - يكجانشينان - ضرر برسانند و در غير اينصورت از كوچنشيني آنها جلوگيري ميشد، بر اساس قانون مشخص و معين شده بود. از طرف ديگر اين كوچروها، اگر از يك سپاهي sipahi زمين ميگرفتند و در آن زراعت ميكردند، پس از دادن عشر و بهره مالكانه با عنوان، بويون دوروق - بويون توروق- يوغ در معناي تحت اللفظي آن، بخصوص در ارابههايي كه با گاو كشيده ميشوند- مجبور به پرداخت مالياتي معادل دوازده سكه طلا (آقچه) بودهاند. كوچنشينان با توجه به موقعيتشان در آناتولي و يا بر اساس نوع فعاليت اقتصادي خود، عناويني چون: آيدين، كاستامونو]قسطومنو[ ، اللي جي، يونجو و داريجي، پيدا ميكردند. قراجا قوينلوهاي كوچ نشين- كه در حوالي آيدين، هوناز ، نيف، چشمه و بوزدوغان، حضور مييافتند، رعاياي خاص آنها تلقي ميشدند. يك شاخهي بزرگ آنها در منطقه «منتشه» بود. كوچنشين بولو، در حوالي بولو، كونراپا، آق يازي، تاراكلي، بورلو، ينيجه، ويرانشهر، تفن (تفني امروزي)، اولوس و اره گيل (اره گيل قارادنيز) جزو سنجاق «بي بولو» محسوب ميشدند. گستره ی مناطق کوچ كوچنشينان سوغوت- كه رعاياي اوقاف امير سلطان بورسا محسوب ميشدند- شامل، بالي كسير، قراجه داغ، گوزل حصار، جاندار، مايناس، بيگاه، تيره، گونن و اينهگول می شد. در پهنهاي كه از شمال آنكارا تا توقات امتداد داشت و قسمتي از آن تا شهر «كرشهر» ميرسيد. اولويوروك، در داخل خود به سه گروه بزرگ: بخش شرقي، بخش مياني و بخش يوزده تقسيم ميشد. در ميان آنها جماعات تركمن منسوب به تركمنهاي ذوالقدر و حلب نيز وجود داشتند.
با سياست تدريجي و آگاهانه دولت عثماني براي اسكان كوچنشينان آناتولي غربي، آنها پس از سوق داده شدن به سوي «روم ايلي» با توجه به محل اقامتشان به عنوان های «قوجاجيق» مال قرا، تكير داغي، كوچنشينان چيرمن، ناميده شدند. ایشان اگر چه از نظر تعداد نفوس از يكجانشينها كمتر بودند، از نظر تعداد نيروي نظامي گرد آمده از روم ايلي، نصف نيروها را تامين ميكردند. تركمنهايي كه همانند يوروكها با سرسختي و بشدت به زندگي كوچنشيني خود ادامه ميدادند، در اسناد دولتي، برخي مواقع «يوروك» و بعضاً «تركمنهاي يوروك» ناميده شدهاند. از آن جمله مكرراً براي توصيف تركمنهاي حلب به عنوان های: يوروكان حلب، براي تركمنهاي ذوالقدر، يوروكان ماراش ]مرعش[ براي تركمنهاي منطقه بوزاوق، نام يوروكان بوزاوق، بر ميخوريم. در خصوص نامگذاري تركمنهاي كوچنشين، نه عامل نژادي بلكه طرز زندگي موثر بوده و سعي می شد، تا نام مذكور نمايندهي شيوهي كوچنشينی آنها باشد. بنابراين تفاوتي در استفاده از اصطلاحات «تركمن» و «يوروك» وجود ندارد. اسم «تورك» هم در كنار اسامي «يوروك» و تركمن مظهر زندگي يكجانشيني و مدنيت عثماني تلقي ميشود. بدين خاطر به آن عده از تركمنهايي كه از شيوهي زندگي كوچنشيني دست ميكشيدند، گفته ميشد آنها از «تركمن بودن» خارج شدهاند. هم چنين اگر يوروكها هم شيوهي زندگي يكجانشيني را پيش ميگرفتند، آنها نيز از يوروك بودن، بيرون ميرفتند.
در دولت عثماني «تركمنها» با «يوروكها» تفاوت يافتند. محدودهي مرزهاي ييلاق و قشلاق و كوچ آنها توسط دولت مركزي تعيين و تثبيت شد و تابع تنظيمات اداري مالي شهرستان (kaza) و ايالت (sancak) شدند. بدين ترتيب از يك طرف اجازه داده نمی شد قبايل عبور كننده از گذرگاههاي ييلاقي و قشلاقي از محدودهي نظارت تشكيلات دولتي خارج شده، ماليات نپردازند، از طرف ديگر از نابود شدن گروههاي بزرگ كوچنشين جلوگيري ميشد و تامين احتياجات اساسي سپاه و مردم شهرهاي بزرگ به احشام و محصولات دامي نيز تداوم و استمرار مييافت.
تركمنها تا اواخر قرن 16 عموماً در نيمه ی شرقي آناتولي مسكن داشتند. در حقيقت آنها پس از حل مشكلات و معضلات توسط نظام حكومتي بتدريج به مناطق غربي آناتولي اعزام شدند.
طايفهي ذوالقدر (اولوس ذوالقدر) كه بيشترين تعداد تركمن را در اختيار داشت، غير از ماراش (مرعش) در دياربكر، حلب، بوزوق، آدانا و حتي در كوتاهيه و آيدين نيز پراكنده شده بودند. بخشي از اين تشكيلات با نام «افراز ذوالقدريه» در منطقهي آدانا قرار داشت. بوزاولوسهاي شهرستانهاي حلب، بنيايل، دانشمند لو، چون منسوب به اولوس ذوالقدر بودند، جماعت فراواني را در اختيار داشتند.
تركمنهاي حلب از تركيب طوايف بزرگي چون بيات، دوگر، بيگدلي و خربنده لو تشكيل شده بودند و جماعات كوچك و بزرگي نیز به آنها وابسته بودند. آنها در تابستان به ييلاق بنيايل، ميرفتند و بدين خاطر بخشي از گروهي كه به تركمنهاي حلب منسوبند، جزو «بنيايل» محاسبه شده اند..
تركمنهاي شهرستان بنيايل كه در محدودهي جنوب سيواس و اطراف ديورگي، شارقيشلا، قانقال، و گورول اقامت داشتند، از گروههاي منسوب به تركمنهاي ذوالقدر و حلب تشكيل شده بودند. اينها چون جزو اوقاف مسجدي كه «نوربانو سلطان» در اسكودار ساخته بود، محسوب ميشدند، به عنوان تركمن اسكودار نيز شناخته ميشدند. تركمنهاي ذوالقدر و حلب علاوه بر اين در بوزوق نيز يورت گزيده بودند.
آت چكنها در محدودهي قرامان، آق شهر، آق سراي به آنكارا و قونيه اقامت داشته و به پرورش اسب مشغول بودند، در كنار آن كار به صورت وسيع به امر كشاورزي نيز اشتغال داشتند. آت چكنها چون در محدودههاي اسكي ايل، تورغود و بايبورت زندگي ميكردند، از نظر اداري در سه منطقه پخش شده بودند.
تركمنهاي چوكوراووا- كه مدت كوتاهي از يكجانشين شدن آنها ميگذشت- به خصوص در منطقهي حوالي تارسوس به شكل متراكم به همان شيوهي كوچنشيني ادامه ميدادند. تركمنهاي تارسوس از تركمنهاي طوايف وارساق، اولاش، قشتمور، قوسول، اسنلي، گوكچهلي، الوانلي، اورهان بگلي و يا گروههايي وابسته به اينها تشكيل ميشدند.
در ضمن در درون هر ايالت (sancak) گروههايي بودند كه به زندگي كوچنشيني ادامه ميدادند، اينها با توجه به مقررات اداري مناطقي كه وجود داشت، تيمار، زعامت، وقف و رعاياي خاص تلقي ميشدند.
برديه چيك (برديه) و ييلاق ارزروم- بوزاولوسهايي كه موضوعهاي محوري اين پژوهش هستند و از بقاياي تركمنهاي آققويونلو و برخي از گروههاي منسوب به تركمنهاي ذوالقدر تشكيل شده بودند- به شيوه زندگي كوچنشيني خود ادامه ميدادند.
وبلاگ رسمی بنیادمختومقلی فراغی