معيار و الگوي ازدواج از ديدگاه مخدومقلي نورقلیچ فداکار- شهرستان گنبد کاووس
يا در جاي ديگر ميسرايد:
«عيال سيزه/ مدار/ بولماز دونسنگ/ حكم/ سليمانه» (2)
«مرد بی عیال و مجرد را هیچ آرام و قراری نیست ؛ گر چه چون حضرت سلیمان برانس و جن حکمرانی کند»!
با توجه به اهميت همسر و تشكيل خانواده دست دعا و نياز به درگاه قاضي الحاجات دراز مي كند و در مناجاتي چه زيبا و بليغ ميخواند:
«درويشلاره/ يول/ سيزليغي يگيت لره/ مال /سيزليغي
الهي/ عيال/ سيزليغي سن/ گوركزمه/ مسلمانه» (3)
«بارالهی! درویشان را بی طریقت ، جوانان را بی بضاعت و مسلمانان را بی عیال(مجرد) مگردان »!
آمادگي و تمهيدات ازدواج: مخدومقلي ضمن بيان اهميت ازدواج ، جوانان را تشويق و ترغيب ميكند تا از راه مشروع و قانوني ازدواج كنند و تشكيل خانواده دهند. اما او كسي نيست كه متوجه مشكلات آن نباشد بلكه موانع و سختيهاي موجود در امر ازدواج و تشكيل يك زندگي سالم و آبرومند را گوشزد ميكند و جوانان را براي موفقيت در زندگي به آمادگي و تمهيداتي قبل از ازدواج فرا ميخواند.
مثلا در شعر «اويلانگين» ميگويد:
«يگيت ليك/ بر/قزل/ گل دور سولاين/ ديسنگ/ اويلانگين»
«جواني بسان گل سرخي است؛ اگر خواهي خزان زده شوي ازدواج كن.» (4)
يا: «اوي/ ايل/ گراگ/ يورغان/ دوشاك فرزند/ بند دور/ عيال/ دوشاق» (5)
« تشكيل خانواده، نياز به خانه و اسباب و اثاثيه دارد كه قبل از ازدواج بايد تدارك ديد؛ زيرا بعدها، زن و فرزند دست و پاگيرت ميشود.»
آيا براستي اشاره به، مشكل تحصیل و مسكن جوانان نيست!!
به جوانان – دختر و پسر – كه هنوز گرم و سرد روزگار را نچشيدهاند هشدار ميدهد؛ مبادا بيگدار به آب بزنيد و بدون انديشه ، تنها تسليم خواهشهاي نفساني شويد:
«دنيا نينگ/ يخشي/ يمانينگ بيلاين/ ديسنگ اويلانگين» (6)
«اگر خواهي تلخ و شيريني، دنيا را دريابي ازدواج كن»
صفات همسر خوب و پارسا: مخدومقلي شرط موفقيت و استحكام پايههاي خانواده را در معيارها و الگوهاي انتخاب زوجين مي داند. و معتقد است خانوادههايي خوشبخت خواهند بود كه بر اساس ارزشهاي صحيح بنا شده و استوار گشته باشند . نه خانوادههايي كه تنها بر اساس احساسات نفساني و شهواني و خام جواني يا تلفنهاي اتفاقي تشكيل شدهاند.
براي همين در نصايح و رهنمودهاي پرارج خويش ، جوانان را متوجه اين امر خطير و سرنوشت ساز ميكند:
«خريدار/ بولسنگز/ قيزه/ گلينه ادبين/ اركانين/ اوتورشين/ گورينگ» (7)
«اگر خواستار دختر و عروسی شدی؛ ابتدا به اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی او توجه کن»!
يا در شعر «ايسلارين»ص 226 – قابوس (خواستارم) ملاك و معيارهاي خود را در انتخاب همسر مناسب بر ميشمارد. ابتدا به خداوند رو ميكند:
«اول/ باشدا/ قادر/الله سندن/ بر/ كرم/ ايسلارين»
« ای خداوند قادر و توانا! قبل از هر چیز، از تو لطف و کرم(عنایت) خواهانم. و بر تو توکل می کنم.»
سپس به بيان صفات يار و محبوب مورد نظر خود ميپردازد:
«اؤزينه/ حرمت/ گتيران أري نينگ/ خذماتين/ بيتران
قاشيني/ چيتمان/ اوتيران مانگلائي/ گولان/ ايسلارين» (8)
«خداوندا! همسری را خواهانم که با اخلاق و شوهرداری، بر عزت و حرمت خود بیفزاید. زنی را دوست دارم که خوش خلق و گشاده رو باشد».
در ادامه آن ميافزايد:
«بر/ يار/برگيل/ اتلي/ قانلي گونگلي/ گينگ/ گوكسي/ ميدانلي
تيل/ بيلان/ عقلي/ كمالي يوزي/ هم/ بولسين/ گوركانه» (9)
«خداوندا! یاری نصیبم کن که جسم و رنگ و رویی سالم و جذّاب و دلی باز و سینه ای فراخ داشته باشد. و یاری که عاقل و شیرین سخن و زیبا روی باشد».
ملاحظه ميكنيد صفت زيبايي را در پايان ميآورد. به نظر ميرسد، صفت زيبائي در كنار ديگر صفتهاي نيك قرار گيرد« نور علي النور» خواهد بود. چنانكه در بيتي ديگر ميآورد:
«بادام/ قاباق/ آلمه/ يانگاق بر/زيبا/ صنم/ ايسلارين» (10)
«خداوندا! یاری خواهانم که در جمال و زیبایی، چون «صنم» باشد.( در ادبیات ما بخصوص در آثار مخدومقلی،علاوه بر زلف و خوش زبانی، چشم و ابرو نیز با تعلقاتش مظهر زیبایی شمرده شده است.)
در شعر «سياغيندان بلليدور» (11) ميگويد:
«هر/ باشي/ ساچليني/ خاتون/ ديمانگلار خاتون/ اولدور/ سيا غيندان/ بلليدور»
«هر که موی(گیسوی) بلند داشته باشد؛ زن نگویید. بلکه زن ، از سیرت و رفتارش شناخته می شود.»
سپس به بیان صفاتي كه هر همسر لايق و شايسته بايد داشته باشد ميپردازد:
«كر/ ساقلاماز/ اوغلانيني/ اوزيني قاش/ گوزي/ قاباغيندان/ بلليدور»
«زن خوب و نیکو، خود و فرزندش را پاک و تمیز نگه می دارد. که از زیبایی ؛ ابروان و چشمانش مشخص است.»
يا در رابطه با شوهرداري و تأثير درك متقابل يكديگرميگويد:
«يخشي/ خاتون/ گولار/ أرينگ/ يوزينه مينگ/ جان/ قربان/ آنينگ/ هر/بر/ سوزينه
آرام/ برار/ درگاهينه/ اوزينه قازانيندان/ تاباغيندان/ بلليدور»
«زن خوب و پارسا، به روی شوی خود می خندد. هزار جان، فدای هر سخن او باد. چنین زنی به خود و کانون خانواده آرامش می بخشد. کدبانویی او از تمیزی و مرتبی، دیگ و ظروفش عیان است.»
در بيتي از شعر «نانينه/ دگماز» (12) در مقايسه زن خوب و پارسا با زن بد به آنان چنين ارج و بها ميدهد: «گوزل/ باردور/ دنيا/ مالين/ ايديرسينگ باردور/گوزل/ گيان/ دونينه/ دگماز» «زیبارویانی هستندکه شایسته است تمام مال دنیا را صرف ایشان کنی؛ و در مقابل، زنانی هستند ، به لباسی که بر تن کرده اند نمی ارزند»!
و نيز : «دنيا/ مالين/ خرج/ ايت/ يخشي/ گوزله يامانينگ/ يانيندان/ قاچاسينگ/ گلار» (13)
«مال دنیا را صرف زنان خوب و نیکو کن؛ زیرا از مصاحبت با زنان بد، دوست دارید؛ بگریزید یا دور باشید.»!
صفات زنان بد خوي و بد خلق: همانطور كه از خداوند منان همسر شايسته و با وفائي را طلب ميكند، از طرف ديگر از شر زنان نا اهل و نالايق به پروردگار خويش پناه ميبرد. «ايام/ گوركزماسين/ يمان/ خاتيني»(14) «پروردگارم! زن بد را قسمت کسی نفرماید.» همچنين از زنان خود بين ، مغرور و لجوج و كفران نعمت چنين بخدا پناه ميآورد:
«قدر/ بيلاندان/ داش/ اتمه ناقدره/ يولداش/ اتمه
تيل/ بيلماز/ بلا/دوش/ اتمه ساده/ تيل/ بولسون/ تركانه»(15)
:«بارالهی! از زنان قدرشناس دورمگردان ! و گرفتار زنان ناسپاس مکن! و اسیر زن ناشی که فهم و شعوری ندارد، مساز! بلکه زنی را شریکم قرار ده که ساده و ترکانه باشد»!
مخدومقلي گاهي زنان بي عفت و نااهل را نشانهاي از آتش و عذابهاي دوزخ مي داند و با اين تشبيهات صريح و روشن نهايت انزجار خود را ابراز ميدارد:
«دوزخ/ نشانه سي/ بر/يمان/ خاتين هر/كيمه/ دوش/ بولسه/ آلار/ هوشيني»(16)
:«زن بد و نااهل نشانه ای از دوزخ است؛ چون با هر که درآمیزد؛ عقل و هوش او را برباید».
مخدومقلي معتقد است زن نااهل و بداخلاق عامل پيري نا به هنگام شوهر ميشود .
«يگيد/ قررير/ عيال/ يمان/ يولوقسه»(17) «جوان پیر می شود اگر به دام زن بد گرفتار آید». اين سخن مخدومقلي مضمون حديث نبوي شريف است كه ميفرمايد:
«خداوندا ، پناه ميبرم به تو از زني كه پيرم كند قبل از وقت پيري»
شاعر دلسوز و خير انديش حساسيت عجيب و خاصي نسبت به زنان بدكار و بدسيرت دارد. زناني كه مايه حقارت مرد و فروپاشي استحكامات خانواده ميشوند. به همين خاطر بر شدت كلام خود ميافزايد:
«بر/ پاره/ خاتونلار/ عقل سيز/ احمق هر/ سوزي/ أرنينگ/ جانيني/ ياقماق
نه/ حاجتدور/ أرينگ/ يوزينه/ باقماق حيوان/ ارور/ قيليغيندان/ بلليدور»(18)
:«یک گروه از زنان، بی عقل و احمق هستند؛ هر حرفشان؛ آتش بر دل شوهرشان می زند. با این اوصاف نیازی به نگاه برروی شوهر نیست! چون از اخلاقش بر می آید که او حیوانی بیش نیست»!
سپس صفات زناني را بيان مي كند كه جز ورّاجي و گوش به در و ديوار داشتن، هنر ديگري ندارند و آنقدر بي سليقه و كاهل هستند كه لياقت خانه داري و كدبانوئي را اصلاً ندارند:
«بير/يوميش/بويرانگده/يوزيني آسار ايشيك/ايشيك/گزار/اتاگين/باسار
آت/توربه/يوويردر/قرق/گونده/كسار خورجون/باشلار/ آلتي/آيليق/ايش/بولار»
«هر گاه به کاری امر کنی؛ رو ترش می کند. اما خود در به در می گردد. چنانکه بافتن توربه اسبی را چهل روزه و خورجین را شش ماهه تمام می کند.»
اما بايد اذعان كرد مخدومقلي در قضاوتها و داوريهاي خود جانب حق و عدالت را مراعات نموده است.يعني مردان را نيز به دو گروه جوانمرد و شايسته و نامرد و ناكس دسته بندي مينمايد. مثلاً:
«بد/ سيقلي/ بد/ خوي/ بولان/ پيس/ آدم پريزادينگ/ ادان/ نازينه/ دگماز»
«مرد بدسیرت و بداخلاق ، آدمی است بد! که به یک ناز و کرشمه زیبارویان و پری صفتان نمی ارزند».
«يگيدينگ/ آبرائي/ ياخشي/ ضعيف دور يخشي/ ضعيف/ ناكس/ أره/ حيف دور»
«آبرو و حیثیت مرد، زن خوب و نکوست! زن خوب و پارسا، بر مردان نا اهل و ناکس حیف است.»
*نتيجه: مخدومقلي به استواري و استحكام پايههاي خانواده خيلي ارج مينهد و به ديگران نيز توصيه ميكند با آگاهي و اختيار، شريك زندكي مناسب(از هر لحاظ) برگزينند تا خانوادههاي خوشبخت و پايدار با كانوني گرم و پر عاطفه داشته باشند.
وي سازگاري زن و شوهر و در نتيجه پايداري و دوام خانواده را با وجود تضادهاي فكري،سليقهاي،،طبقاتي و ... خيلي مشكل و درد آور و گاه محال ميداند. ولي هرگز پيشنهاد ضرب و شتم يا جدايي و طلاق نميدهد. بلكه به مدارا، صبر و گذشت فرا ميخواند:
«يمان/هلي/دوشسه/بر/يخشي/أره باشين/كسيب/قانين/دوكيب/كناره يا/ اولدوريب/ياده/ساتيب/بولمه يار»
«اگر زن بد و نا اهلی قسمت مرد خوب شد؛ نه می توان سرش را برید و خونش را ریخت و نه می توان او را کشت و یا فروخت.»
به عقيده مخدومقلي، علاج اين ناسازگاريهاي خانوادگي در ارزشها و معيارها ي انتخاب زوجين است. براي همين مي گويد:
« يگيد/ كونگل/ سويه نيني/ آلمه سه دينچ/ آليب/ فراغت/ ياتيب/ بيلمه يار»
«اگر جوان ! با شخص مورد علاقه و دلخواه خود ازدواج نکند؛ هر گز نمی تواند آسوده و آرام بخوابد.»
يا: «پريزاد/ خاتين/ پيس/ گورينر بر/ خلقي/ سويمان/ يگيده»
«زن پری زاد و پری چهره(درکمال جمال)، به چشم جوانی که او را با عشق و علاقه برنگزیده باشد، زشت می نماید»!
و در يك جمع بندي خطاب به والدين ميگويد: به خواستها و حرف دل فرزندان خود گوش فرا دهند و هنگام انتخاب همسر به ملاك و معيارهاي آنان نيز ارج نهند و بدون اصرار و فشار؛ بلكه با راهنمايي و ارشادات معقول آنان را در تشكيل خانواده ياري دهند:
«حق/ هر/ كيمه/ بر/ يخشي/ يار/ برماندور سوزي/ آخ دور/ ايچي/ دولي/ آرمان دور
يوز/ ياشه سه/ باش/ گون/ عمر/ سورماندور هر/ كيمينگ/ مناسب/ ياري/ بولمه سه»
«اگر حق، به هرکه یار مناسب و دلپسند حویش نداده باشد؛ سخن او آخ است و دلش پر خون! هر که همسر مناسب و دلخواه خود را نگرفته باشد ؛ صد سال نیز زندگی کند؛ گویا پنج روز عمر نکرده است.»
به اميد خوشبختي جوانان وطن!
نورقلیچ فداکار- شهرستان گنبد کاووس