اَبوالْخِيْرْ خان‌ِ قَزّاق‌ qazzaq] xan-e ، ab-ol-xe(a)yr پسر آيرش‌ پسر آچه‌ 1104-1161ق‌/1693- 1748م‌، رئيس‌ يكى‌ از قبايل‌ قزاق‌ كه‌ در نواحى‌ ميان‌ درياچة آرال‌ و درياي‌ خزر اقامت‌ داشتند. وي‌ پس‌ از آنكه‌ قزاقها بر اثر حملات‌ قبيله‌هاي‌ مجاور بر آن‌ شدند كه‌ به‌ تابعيت‌ روسيه‌ درآيند، به‌ ظاهر تبعيت‌ روسيه‌ را پذيرفت‌ و با مرگ‌ پطركبير پس‌ از مذاكراتى‌ رسماً به‌ تبعيت‌ روسيه‌ درآمد، بدان‌ اميد كه‌ رهبري‌ همة قبايل‌ قزاق‌ را به‌ دست‌ گيرد. از اين‌رو، دولت‌ روسيه‌ به‌ درخواست‌ او قلعه‌ها و شهرهايى‌ در قلمرو قزاقها بنا كرد. 
روسها پس‌ از 1150ق‌/1737م‌ به‌ دشت‌ سيحون‌ روانه‌ شدند و چون‌ دريافتند كه‌ ابوالخيرخان‌ به‌ خيوة خوارزم‌ رفته‌، به‌ دنبال‌ وي‌ رهسپار اين‌ شهر شدند. در 1153ق‌/1740م‌ نادرشاه‌ به‌ خيوه‌ تاخت‌ و ابوالخير به‌ ياري‌ خان‌ِ آنجا، ايلبارس‌ شتافت‌، اما كاري‌ از پيش‌ نبرد و سرانجام‌، با نادرشاه‌ از در صلح‌ درآمد. 
او با اغتنام‌ فرصت‌، نمايندگان‌ روسيه‌ را در خيوه‌ باقى‌ گذاشت‌ و به‌ موطن‌ اصلى‌ خود بازگشت‌ و پسرش‌، نورعلى‌ كه‌ توسط مردم‌ به‌ فرماندهى‌ برگزيده‌ شده‌ بود، از تابعيت‌ روسها سرباز زد. سرانجام‌، ابوالخيرخان‌ طى‌ درگيريهايى‌ با ديگر قبايل‌ به‌ دست‌ سلطان‌ براق‌ به‌ قتل‌ رسيد و پسرش‌، نورعلى‌ با حمايت‌ روسها به‌ فرماندهى‌ اردوي‌ كوچك‌ برگزيده‌ شد.*