آب‌ِ حَيات‌ hayat] ، يا ab-e آب‌ حيوان‌، آب‌ خضر، آبى‌ كه‌ بنابر روايات‌، نوشيدنش‌ به‌ انسان‌ جاودانگى‌ مى‌بخشد. اعتقاد به‌ اثر اعجازآميز برخى‌ آبها، در باور اقوام‌ كهن‌، پيشينه‌ دارد. محققان‌ براساس‌ ريشه‌هاي‌ تاريخى‌ِ داستانهاي‌ مربوط به‌ اعجازِ آب‌، آنها را به‌ دو گروه‌ تقسيم‌ كرده‌اند: . افسانه‌هايى‌ با ريشة سومري‌ - سامى‌ كه‌ در آنها رود يا چشمة حيات‌، جاودانگى‌ مى‌بخشد؛ . افسانه‌هايى‌ بيشتر هند و ايرانى‌ كه‌ اعجاز آب‌ در آنها بازگشت‌ جوانى‌ است‌. 
از كهن‌ترين‌ داستانهايى‌ كه‌ در آنها نشانى‌ از آب‌ جاودانگى‌ ديده‌ مى‌شود، اسطورة سومري‌ِ آداپاست‌. آنگاه‌ كه‌ آداپا، خردمندِ اريدو را به‌ نزد خدايگان‌ آنو آوردند، آنو او را فرمود تا آب‌ حيات‌ نوشيده‌، جاودان‌ گردد؛ اما آداپا به‌ توصية اِئا، خداي‌ تيزهوشى‌، از نوشيدن‌ آن‌ خودداري‌ كرد و از اين‌رو مورد استهزاي‌ آنو قرار گرفت‌. 
نمونه‌هاي‌ موجود از روايات‌ مكتوب‌، آن‌ اندازه‌ نيست‌ كه‌ براي‌ بازشناسى‌ صورتهاي‌ گوناگون‌ِ انديشة آب‌ حيات‌ در ميان‌ ساميان‌، ياري‌ چندانى‌ رساند، اما وجود اشاراتى‌ در متون‌ِ عهد جديد، چون‌ «مكاشفة يوحنا» 2: و برخى‌ متون‌ غيررسمى‌ آپوكريف‌، از آشنا و ريشه‌دار بودن‌ اين‌ انديشه‌ در ميان‌ مردمان‌ آسياي‌ مقدم‌ نشان‌ دارد. 
در قرآن‌ كريم‌ سخنى‌ از آب‌ حيات‌ به‌ ميان‌ نيامده‌، ولى‌ اين‌ انديشه‌ در روايات‌، به‌ ويژه‌ در تفسير آياتى‌ از سورة كهف‌ 8/0 به‌ بعد به‌ داستانهاي‌ اسلامى‌ راه‌ يافته‌ است‌. در اين‌ روايات‌، در بسط داستان‌ ذوالقرنين‌ - كه‌ در بسياري‌ از روايات‌ با اسكندر تطبيق‌ شده‌ - آمده‌ است‌ كه‌ وي‌ از طريق‌ دانايان‌ بر چشمه‌اي‌ كه‌ نوشيدن‌ از آب‌ِ آن‌، زندگانى‌ جاويد مى‌بخشد، آگاهى‌ مى‌يابد. او نشان‌ چشمه‌ را در سرزمين‌ ظلمات‌ مى‌يابد و با راهنمايى‌ خضرع‌، در پى‌ آن‌ روان‌ مى‌گردد، اما سرانجام‌ از دست‌يابى‌ به‌ چشمه‌ باز مى‌ماند. خضر كه‌ ناگاه‌ به‌ چشمه‌ برمى‌خورد، تن‌ خود را بدان‌ شسته‌، قدري‌ از آن‌ مى‌نوشد و بدين‌ترتيب‌ حيات‌ جاويد نصيب‌ او مى‌گردد. 
جز خضر نبى‌، برپاية برخى‌ روايات‌ نامشهور، الياس‌ و يوشع‌ ع‌ نيز بر آب‌ حيات‌ دست‌ يافته‌، و از آن‌ نوشيده‌اند. داستان‌ ديگري‌ مربوط به‌ شخصيتى‌ معمّر از اهل‌ مغرب‌ به‌ نام‌ ابوالدنيا از اصحاب‌ امام‌ على‌ ع‌ است‌ كه‌ چشمة آب‌ حيات‌ را در سرزمين‌ ظلمات‌ يافته‌ بوده‌ است‌. 
مفهوم‌ آب‌ حيات‌، به‌ تعابير گوناگون‌ در آثار عرفانى‌ از جايگاهى‌ ويژه‌ برخوردار است‌. به‌ بيان‌ عارفان‌، آب‌ حيات‌ كنايه‌ از تقرب‌ به‌ معبود، دوري‌ گزيدن‌ از شهوات‌، پرهيز از تفرقه‌، پاي‌ نهادن‌ بر صراط مستقيم‌ و رسيدن‌ به‌ وحدت‌ است‌. انديشة آب‌ حيات‌ نه‌ تنها در نظم‌ و نثر فارسى‌، بلكه‌ در تداول‌ عامة فارسى‌ زبانان‌، باوري‌ آشنا، و همواره‌ الهام‌بخش‌ انديشه‌پردازان‌ بوده‌ است‌. 
مآخذ: ابن‌ بابويه‌، محمد، كمال‌الدين‌، تهران‌، 390ق‌، ص‌ 85-86، 39 - 45؛ ثعلبى‌، احمد، قصص‌ الانبياء، بيروت‌، المكتبة الثقافيه‌، ص‌ 29-32؛ ساندرز، ن‌. ك‌.، بهشت‌ و دوزخ‌ در اساطير بين‌النهرين‌، ترجمة ابوالقاسم‌ اسماعيل‌پور، تهران‌، 373ش‌، ص‌ 83-87؛ سعدالدين‌ حمويه‌، المصباح‌ فى‌ التصوف‌، تهران‌، 362ش‌، ص‌ 5، 6-7؛ عطار نيشابوري‌، ديوان‌، تهران‌، 341ش‌، ص‌ 4، 13، 36؛ عهد جديد؛ قرآن‌ كريم‌؛ نيشابوري‌، ابراهيم‌، قصص‌ الانبياء، تهران‌، 340ش‌، ص‌ 38-42؛ نيز: 
Foerster, W., Gnosis: a Selection of Gnostic Texts, tr. R. Wilson, Oxford, 1974, p. 22-23; Hopkins, E. W., X The Fountain of Youth n , Journal of the American Oriental Society, 1905, XXVI/2 ff.; Robinson, J.M. et al., The Nag Hammadi Library in English, Leiden, 1984, p. 101. 
فرامرز حاج‌منوچهري‌