این نامه‌ها بین 2 آبان 1314 تا 2 مهر 1325 نوشته شده‌ و مربوط به ایام اقامت طهرانی در اروپا هستند. او توقّفی 12 ساله در اروپا داشت تا آنکه در سال 1325 به ایران بازگشت و به مشاغل و مناصب دولتیِ مختلفی گمارده شد.

با آنکه هر دو طرف مکاتبه، جزو رجال سیاسی بودند اما صبغۀ این نامه‌ها بیشتر علمی است. نجوم و تقویم و گاه‌ شماری و نسخه‌های خطّیِ چاپ‌نشده، دغدغة مکاتبات تقی‌زاده و طهرانی است.

نکته‌سنجی و دقّت علمیِ تقی‌زاده، از خلال این نوشته‌ها آشکار می‌شود. اقرار او به فضل جلال‌ الدین طهرانی در این علم، نیز جالب توجّه است. وی چندین بار با جملاتی درخورِ تأمل، از او ستایش می‌کند: «ضمناً باز بنده یک مسئلة نجومی داشتم که میخواهم بجنابعالی زحمت داده و از علمتان مستفیض شوم. چون سرکارعالی، هم از نجوم قدیم و هم از علم جدید نجوم بهره دارید؛ لذا تصوّر میکنم، بهترین مرجع این نوع سئوالات هستید»[1] و «این فقره، برای بنده، معمّای لاینحلّ است؛ مگر جنابعالی که استاد این فنّ هستید، حلّ و توضیح فرمائید»[2] و «شرح راجع بکسوف، بسیار روشن و مثل همیشه کاشف از احاطه و تبحّر سرکارعالی و علاوه برین دارای حسن بیانی بود که کمتر نظیر دارد.»[3]

البته نکتة قابل تأمل در این خصوص، این است که تقی‌زاده از آنکه در خلال نامه‌ها به برخی اشتباهاتش در فهم مطالب نجومی اعتراف کند، ابایی ندارد.

موضوع عمدة دیگر این مراسلات، تقاضای طهرانی از تقی‌زاده برای یافتنِ کاری دولتی برای اوست که چندین بار تکرار می‌شود.

با آنکه در این نوشته‌ها از سیاست کمتر سخن گفته شده، اما اوضاع اروپا و صدای پای جنگ جهانی در آن قاره و کمبود ارزاق، موضوع روز بوده و بحث از آن‌ها ناچار در میان آمده است.

علاوه بر این، نامه‌ها خالی از نکته‌های دیگر نیست.

تقی‌زاده در این ایام، مغضوب رضا شاه بود و در خارج می‌زیست؛ دو بار هم به این مطلب اشاره کرده است؛ یک بار در قالب آرزوی بازگشت به وطن: «البته آرزوی ما زندگی در ایران است ولی در آنجا اسباب مطالعه و کار علمی بقدر کافی فعلاً فراهم نیست تا خدا چه خواهد.»[4] و بار دیگر از قطع شدن تماسش با دوستان قدیم: «حالا بجهاتی که خارج از اختیار طرفین است، مکاتبه و مخابرة بنده با ایشان و با همة مراجع امور و حتّی دوستان قدیم که در کارند، منقطع شده و امکان نوشتن مستقیم موجود نیست.»[5]

دو جا هم از مجتبی مینوی و محمد قزوینی یاد و به‌خصوص از قزوینی، تجلیلی بسزا شده است. یک بار هم وی به طنز از خواصّ سال‌های ترکی یاد می‌کند و می‌نویسد: «باید از تغییر سال فرنگی و رفتن سال منحوس 1938 مسیحی که قسمت زیاد آن با سال پلنگ مطابق بوده و پلنگان درّنده، کم مانده بود دنیا را غرق آتش و خون کنند و آمدن سال جدید ممنون باشم.»

سخن جدّیِ دیگر او که به طنز پهلو می‌زند، دربارة اوضاع برنامه‌ریزی در ایران است که شاید بتوان گفت امروز هم روال جاری احوال بر همان منوال است:

از اینکه تغییرات اخیره در طهران و بروکسل، موجب بهم خوردن بعضی نقشه‌ها که نسبت بکار خودتان داشتید شده، مسبوق شدم. فعلاً نقشه، کمتر نتیجه دارد و کارها بیشتر منوط به تصادفات یا قضا و قدر است. ثبات در امور نیست تا فکری مطابق آن بشود.[6]

گفتنی است از نامه‌های طهرانی به تقی‌زاده، هشت نامه موجود است که متن غالب آن‌ها در مباحث نجومی و تقویم است و همة آن‌ها به کوشش ایرج افشار به صورت عکسی در جلد بیست و نهم فرهنگ ایران زمین به چاپ رسیده است.[7] علاوه بر آن، بخش‌هایی از اوّل و آخر نامه‌ها که مطالبی شخصی داشت ـ حاوی درخواست طهرانی برای کار در سفارت بلژیک و توصیه به تقی‌زاده برای ماندن در اروپا و دربارة مقالة جنبش ادبی ملّی او ـ در کتاب نامه‌های تهران نقل شده است.[8]

طبعاً با کنار هم قراردادن نامه‌های تقی‌زاده و پاسخ‌های طهرانی، بهتر می‌توان سیر مراسلات علمی این دو دانشمند را پی گرفت.

آنچه در این جا عرضه شده، کاملاً مطابق با رسم الخط تقی‌زاده است و در آن هیچ تغییری ایجاد نشده است. جز آنکه او از هیچ علامت ویرایشی استفاده نکرده بود و این علایم افزودة نگارندة این سطور است. تنها مورد استثنا، علامت سؤال است که او به صورت فرنگی آن استعمال کرده؛ یعنی (?) و این استعمال، مربوط به اوایل به‌ کارگیری این علائم در متون فارسی است.[9]

 

[نامة1]

S. H. Taqizadeh

Berlin W. 15

Pariserst. 47

25 اکتوبر 1935 مسیحی

دوست مکرّم محترم

امیدوارم مزاج شریف سالم است و ملالی ندارید.

در موقع ملاقات اخیر در بلژیک، اجازه فرمودید هر وقت سئوالی یا مشکلی مربوط بعلم نجوم داشته باشم از جنابعالی استفتاء نمایم. اینک چند فقره یا مسئله در نظر است که اگر لطف فرموده حل و جواب شافی مرقوم دارید موجب تشکّر خواهد گردید. ولی میخواهم خواهش کنم که قدری وقت صرف فرموده و پس از دقّت لازم، جواب وافی مرحمت فرمائید تا محتاج بتجدید مکاتبه در آن موضوع از قصور فهم حقیر نشود و آن از این قرار است:

1ـ‌ در تقاویم استخراجی خودتان در آخر ماه قمری، همیشه مقارنه را ثبت میفرمائید؛ آیا مقصود همان اجتماع است و اگر آنست که منجّمین قدیم اغلب اجتماع میگفتند و فرنگیها conjonction می‌نامند چرا بعبارت «اجتماع»، ثبت نمی‌فرمائید و مقارنه می‌نامید؟

2ـ فاصلة حدّ اعلا و حدّ اقلّ زمانی بین اجتماع یا مقارنه و خروج از شعاع چیست و فاصلة حدّ متوسّط در آفاق ایران (یا فاصله‌های حدّ متوسّط در هر موسم سال) چیست؟ و فاصلة خروج از شعاع با رؤیت یعنی احتمال رؤیت (نه امکان رؤیت) چیست؟

3ـ هلال را بزبان فرانسه یعنی باصطلاح علمی نجومی، چه اسمی باید داد؛ چون چنانکه میدانید nouvelle lune بمعنی اجتماع و مقارنه است نه خروج از شعاع و رؤیت؟

4ـ آیا برای سالهای ترکی و دورة اثنا عشری حیوانات «خطا و قبچاق و ایغور»، سند قدیمی قبل از زیج ایلخانی نصیرالدّین طوسی ملاحظه شده؟ یعنی جائی در کتب قدیمه که یک سال معیّنی را تصریح کند که امسال سال موش یا خرگوش و غیره است?[10]

5ـ چند تقویم از تقاویم سابق منجمین در دست حقیر هست و در بعضی از آنها فقراتی بنظر رسیده که تفسیر آنها بر اینجانب معلوم نیست؛ از آنجمله در یکی از تقویم‌های نجم‌الملکی علاوه بر ماههای فرس قدیم و جلالی، ماههائی باسم زردشتی ثبت میکند (یعنی در توقیعات ابتدای آن، ماهها را مینویسد) که اغلب با ماههای قدیم چندین روز فرق دارند و گاهی هم مطابق میایند؛ و نیز یکی از تقویم‌های مزبور در 30 حمل در ستون توقیعات ولادت زردشت مینویسید، آیا میتوان حدس زد که مأخذ این صاحب تقویم درین فقره چه بوده?

6 ـ جلبندی رعایای اصفهان که در بعضی تقاویم در توقیعات ثبت میشود، چیست؟

7 ـ در گاهنامه در جزو محاسبین تاریخ جلالی، اسم عبدالرّحمن خازنی را نیز درج فرموده‌اید؛ آیا برای این ادّعا مأخذ قدیمی بنظرتان رسیده است؟ میدانم که در کتب متأخّرین (یعنی بعد از هفتصد هجری) در بعضی، این فقره آمده، ولی کافی نیست و در ابن الأثیر ذکر نشده و با تاریخ حیات خازنی مطابقت نمیدهد.

8 ـ در باب کبیسة ملکی یا جلالی در کتب نجومی خیلی اختلاف دیده میشود و بعضی شش بار، دورة رباعی و مرتبة هفتم دورۀ خماسی نوشته‌اند؛ بعضی دیگر، هفت رباعی و مرتبة هشتم خماسی دانسته‌اند و بعضی دیگر، طورهای دیگر نوشته‌اند؛ آیا تحقیق کامل و صحیح و شافی درین باب در نظر دارید و مداقّه فرموده‌اید?

9ـ مهم‌ترین سئوالات حقیر، راجع بطول فصول شمسی است. عادةً  فرنگیها 21 مارس را اوّل بهار و 21 ژوئن را اوّل تابستان و  اول پائیز را در 22 سپتامبر و اوّل زمستان را در 21 دسامبر ثبت میکنند و بنابرین طول بهار، 92 روز (یا فرضاً چند ساعت بیش) و طول تابستان 93 و طول پائیز 90 روز و هکذا میشود. ولی یکی از کتب معرفت تقویم معتبر و معروف آلمان، طول بهار را 044/ 94 روز و طول تابستان را 305 / 92 روز و طول پائیز را 619 / 88 روز و طول زمستان را 282 / 90 روز مینویسد و این ترتیب به لا و لالب معروف خودمان نزدیکتر میآید. آیا ممکن است این فقره را بطور خیلی دقیق و کامل و اکمل و صحیح و معتبر و قابل اعتماد برای حقیر تحقیق فرمائید؟ مثلاً از ادارة رسمی رصدخانة پاریس رسماً بگیرید و تا دقائق و ثوانی و ثوالث معلوم فرمائید و اگر از سالی بسالی و از نقطۀ بنقطۀ فرقی میکند، حدّ اعلا و ادنای آنرا و نیز مقدار نزدیک بتحقیق آنرا در آفاق ایران بطور قابل اعتماد از مقامی که حجّت و قولش سند باشد (autunite) تحقیق فرمائید و برصد لوریه و غیره که قدیم‌تر است، اعتماد نفرمائید.

خیلی ببخشید دردسر دادم و اگر امکان داشته باشد، جواب مرقوم دارید؛ موجب امتنان میشود.

زیاده عرضی ندارد.

حسن تقی‌زاده

 

 

[نامۀ 2]

S. H. Taqizadeh

Berlin W. 15

Pariserst. 47

9 دسامبر 1935 مسیحی

دوست عزیزم

از اینکه در اشعار وصول مرقومة شریفه مورّخه 25 نوامبر ماضی، تأخیری رویداد، متأسّفم و باین وسیله، اعتذار جسته و تشکّر خود را از آنمرقومه اظهار میدارد. جواب بعضی مسائل که لطف فرموده بودید، موجب تشکّر گردید و از زحمتی که درین بابها قبول فرموده‌اید امتنان دارم ولی چون درین بین اینجا ببعضی کتب دسترسی یافتم، دیگر نمی‌خواهم بجنابعالی بیش ازین زحمت بدهم و بعضی مسائل بتدریج حلّ شده است.

در ذیل مرقومة مشروح، اظهار لطفی باینجانب فرموده و از  احساسات صمیمانة خود، شرحی اظهار داشته‌اید؛ موجب تشکّر جداگانه گردید. بدیهی است احساسات، متقابل است ولی لطف عالی، ناشی از نجابت فطری خودتان است. از حال و خیال بنده استفسار فرموده بودید؛ فعلاً درین گوشه هستم و بیشتر مطالعه و استفاده و بهره‌مندی از فیض اقیانوس علوم مغرب­زمین بحدّ استطاعت و قابلیّت خود که قطرة‌ بیش درین بقیة عمر نتواند دریافت، وقت میگذرانم. از ایران خیلی کم خبر میرسد و چون بنده از هموطنان کمتر می‌بینم و از زیارت آنها بواسطة اختلاف مشاغل و قلّت عدّه درین ناحیه، محرومم لذا تا حدّی بی‌اطّلاع هستم. همین قدر بطور کلّی میدانم که امور در مجرای خود میگردد و سانحة الحمد لله وقوع نیافته، ورنه در جراید اروپا نیز انتشار یابد. یکی از نویسندگان فرانسه گفته، خوشبخت آن ملّتی است که تاریخ ندارد؛ یعنی چون وقایع که در جراید عالم با ولوله نشر میشود، عبارت از زلزله و حریق و جنگ و انقلابات و نکبت‌ها است؛ لهذا نبودن خبری از جائی، دلیل سلامت مزاج و روش طبیعی است. امیدوارم حال شریف، خوبست و ملالی ندارید و امیدوارم در کار تکمیل تحصیلاتتان، عایقی روی نداده و امید مداومت طولانی در فراهم بودن اسباب، حاصل است.

نمیدانم درین مدّت در پاریس با جناب آقا میرزا محمّدخان قزوینی ملاقاتی دست داده یا نه؟ چون جنابعالی اهل علم و طالب علم هستید و وجود ایشان از اخایر ذخایر و گنج بی‌نهایت است. البتّه استفاده از ایشان، یکی از اموریست که ارزش سفر مستقلّی از ایران تا پاریس دارد. بنده هر وقت در پاریس هستم، بهترین اوقات خود را استفاضه از ایشان و درک محضر ایشان میدانم که اوقیانس بیکران و بی‌پایانی از علم هستند که شاید نه در متقدّمین و نه در متأخّرین نظیر ایشان علاّمة وجود نداشته و هر دقیقه مصاحبت با ایشان فیضی است که بیکسال تحصیل در دارالفنونها حاصل نمیشود. مقصود فقط جلب نظر جنابعالی باین فرصت رایگان بود که میدانم محبّ علم و معرفت و کمالات هستید و خود اهل علم و فضل و صاحب مدارج کمالاتید.

در باب فهرست عربی کتابخانه دولتی برلن برای نسخ خطّی و جلد مربوط بریاضیّات و نجوم از ان استفسار فرموده بودید. تصوّر میشود، بتوان خرید؛ اگر طالب باشید، بفرمائید. سعی در تحصیل و ارسال آن، موجب خوشوقتی اینجانب خواهد بود.[11]

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

 

[نامۀ 3]

10 فروردین 1315

دوست مکرّم محترم

مرقومة شریفه، مبنی بر تبریک عید نوروز که بآدرس سابق اینجانب در برلن ارسال فرموده بودید و از آنجا برای من فرستاده‌اند، امروز در لندن عزّ وصول بخشیده و موجب تشکّر قلبی گردید. انشاءالله سال نو بر جنابعالی نیز مبارک است.

از اینکه قصد مسافرت بلندن دارید، خوشوقت شدم. فعلاً بنده آدرس ثابتی در اینجا ندارم و تغییر میکند. لکن اگر اینجا تشریف آوردید، ممکن است از سفارت ایران تحقیق بفرمائید؛ آنها مستحضر خواهند بود.

بنده چندی در این صفحات هستم والبتّه در آوریل و مه که قصد تشریف آوردن بانگلیس را دارید، اینجا خواهم بود.

البتّه دوست محترم ما آقای دولت‌آبادی را ملاقات میفرمائید؛ متمنّی است سلام مخلص را خدمتشان ابلاغ بفرمائید.

زیاده عرضی نیست.

حسن تقی‌زاده


[نامۀ 4]

27 آوریل 1936 مسیحی

دوست گرامی محترم

چندی قبل در جواب مرقومه‌ای که بمناسبت نوروز مرقوم داشته و یاد از بنده کرده بودید، شرحی عرض و بهمان آدرس که در بروکسل داده بودید، ارسال داشتم. یقین است بدست شریف رسیده است. در آن مرقومه، اشاره بقصد تشریف آوردن بانگلستان در ماه آوریل فرموده بودید و خوشوقتی از امید درک فیض خدمت داشتم. لکن معلوم میشود منصرف شده‌اید در هر حال خبری از طرف جنابعالی نشد. امیدوارم در هر حال، سالم و از نعمت صحّت برخوردار هستید.

اینک یک سئوال علمی باز موجب مزاحمت خاطر شریف شد و میخواهم خواهش کنم در صورت امکان، جواب فوری مرحمت فرمائید که محلّ حاجت است.

سئوال مزبور، عبارت است از معنی و شرح کَیْد (ستارة موهوم نحس) که اغلب ذکر آن در کتب نجومی با رأس و ذَنَب میاید. میخواهم در صورت امکان شرح مختصری در باب تعریف و چگونگی کَیْد و ماهیّت آن و کیفیّت حساب و استخراج موقع آن و تأثیرات نجومی آن در کون بر طبق علم احکام نجوم و تأثیرات آن در طالع و طریق پیدا کردن محلّ آن در طالع، لطف فرموده؛ مرقوم دارید. یعنی بعبارة اخری خلاصة کامل و جامع و روشن که وافی و شافی باشد، بطوریکه بنده هم خوب بفهمم، التفات بفرمائید، خیلی ممنون میشوم. ولی چنانکه عرض کردم، مطلوب‌تر آنست که این شرح ولو مختصر زودتر برسد. چون البته غیر از جنابعالی که متبحّر درین مطالب باشد، نیست؛ ناچار مصدّع میگردد.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

آدرس بنده، حالا بقرار زیر است:

S. H. Taqizadeh

Farm rue, 68 Regents Park Road

Finchly

London

 

[نامۀ 5]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

6 دیماه 1315

فدایت شوم

از اینکه در جواب مرقومة شریفه مورّخه 4 نوامبر، قدری تأخیر واقع شد، متأسّفم لکن تأمّل در مندرجات آن و عرض جواب صحیحی هم محتاج باندکی وقت بود.

از اطّلاع بر سلامت مزاج شریف، مسرور شدم و اینکه در بلژیک اقامت گزیده‌اید و بمطالعات مداومت دارید؛ اطّلاع حاصل گردید.

بنده نمی‌دانستم که مدّت معیّنی که برای مطالعات و تکمیل معلومات جنابعالی تعیین شده بوده، بسر آمده است و حالا از مرقومة شریف، مطلّع شدم که چندی است به پایان رسیده و طبعاً کمک مقرّر هم قطع شده است. جای خیلی افسوس است که محتاج بفروش و تحمّل مشاقّ شده‌اید ولی میترسم اگر کمک مرتّبی نرسد، دارائی شخصی وفا بطول اقامت نکند.

در لندن بنده راهی برای کار علمی و ادبی شرقی که عوایدی هم داشته باشد، بنظرم نرسید ولی معذلک بعضی تحقیقات نیز کردم و امیدی حاصل نشد.

اینجا البتّه وسائل کار از کتب و نسخ و غیره موجود است ولی اگر خود دولت ایران درصدد استفاده از اهل فضل ایرانی نباشد که اینجاها درین زمینه‌ها برای ایران کار کنند، از خود اینجا مددی حاصل نمیشود مگر اتّفاقاً و بزحمات زیاد.

یکی از جوانان اهل فضل که شاید بشناسید، آقای مجتبی مینوی، چندی است بلندن آمده و چون از طهران باو مددی نمیرسد، فوق‌العاده دوچار سختی زندگی و عسرت معیشت شده و از سه چهار ماه باینطرف، جسته جسته، بعضی رجوعات موقّتی از اینجا و آنجا برای او پیدا شد که گاهی جزئی عایدی میرسد ولی کار ثابت نیست با آنکه زبان انگلیسی هم تا حدّی میداند.

در هر حال بنده راه حلّی نتوانستم پیدا کنم و خیلی متأسّفم مخصوصاً که اگر اسباب توقّفتان درین سامان فراهم میآمد، برای بنده، باعث کمال مسرّت خواهد بود. امیدوارم خداوند اسبابی فراهم بیاورد که وسائل آسایش جنابعالی مهیّا شود. همواره خواهان سعادت و سلامت جنابعالی بوده و امیدوارم گاهی از گذارش[12] حالات خودتان بنده را مطلّع فرمائید.

اگر در اروپا اقامت فرمودید و موقعی باین صفحات گذر کردید ممکنست تفصیلاً حضوری صحبت کرد. بنده هنوز اینجا هستم و اگر چه موقّتی است، ولی معلوم نیست کی قضا و قدر ما را بنقطة دیگر سوق خواهد داد. البته آرزوی ما زندگی در ایران است ولی در آنجا اسباب مطالعه و کار علمی بقدر کافی فعلاً فراهم نیست تا خدا چه خواهد.

خدمت آقایان عدل‌الملک و دولت­آبادی هر وقت ملاقات شد، سلام بنده را ابلاغ فرمائید. از کسالت آقای دادگر هم خیلی متأسف شدم؛ خداوند شفای کامل عطا فرماید.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

 

[نامۀ 6]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

9 اسفندارمذ ماه 1315

دوست مکرّم محترم

چندی است خبری از جانب­عالی نداشتم؛ تا دو سه روز پیش، ورقة اعلامیّه مشعر بر نامزدی جنابعالی رسید و موجب خوشوقتی گردید و معلوم شد هنوز در بلژیک تشریف دارید و بخیال دفع تجرّد و اختیار شریک عمر افتاده و قصد مزاوجت فرموده‌اید. انشاءالله مبارک است و اینک بدین وسیله، تبریک صمیمی تقدیم نموده و آرزومندم که بخوشی و خرّمی و کامیابی روز بگذرد و خوش باشید.

نمیدانم قصد توقّف بیشتر در آن سامان دارید یا بزودی عازم ایران هستید و در صورت تمدید، اقامت در این صفحات آیا در بلژیک توقّف میفرمائید یا به نقطة دیگری تشریف میبرید. در هر حال، امید است سالم و کامگار باشید.

از دوست محترم آقای دولت‌آبادی چندی است اطّلاعی ندارم. امید است سلامتی حاصل است و ملالی ندارند. لابدّ مراوده دارید؛ هر وقت ملاقات شد، لطف فرموده سلام مخلص را ابلاغ فرمائید.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت.

حسن تقی‌زاده

 

[نامۀ 7]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

20 فروردین 1316

دوست گرامی محترم

مرقومة شریفة مورّخه 8 فروردین که متضمّن تبریک عید بوده و حاکی از سلامت مزاج شریف بود، شرف وصول یافت و از اطّلاع بر مجاری حالات شریف، خوشوقت گردیدم. امیدوارم ـ انشاء الله ـ سال نو بر جنابعالی خوش بگذرد و بخرّمی و کامگاری و سعادت و سلامت و تندرستی بسر بیاورید. در واقع هم عید نوروز و هم عروسی قریب الوقوع که خبرش را داده بودید، مبارک است.

از اینکه مصمّم هستید در همان بلژیک توقّف فرمائید و منزل و اثاثیّه تهیّه فرموده‌اید؛ اینهم مبارک است.

مرقوم بود که قصد دارید بزودی لندن تشریف بیاورید، خوشوقت شدم؛ البتّه قبلاً اطلّاع خواهید داد.

بدبختانه وصول مرقومه، مصادف شد با کسالتی که بنده پیدا کردم و محتاج عملی شدم و قریب ده روز در بستر بودم که امروز مرتبة اوّل است که پا شده‌ام و باین چند سطر مصدّع گردیدم.

ضمناً باز یک سئوال علمی مختصر از جنابعالی دارم که اگر زحمت نباشد و حاضرالذّهن داشته باشید، جواب شافی لطف فرمائید والاّ بخود زحمت زیاد ندهید.

در یک زایجة طالع که در یکی از کتب نجومی ثبت است، ملاحظه شد که طالع را میزان و بیوت باقی را ازین قرار ثبت کرده: ثانی عقرب، ثالث قوس که ذَنَب در درجه 24 آن واقع است و رابع جدی و خامس دلو و سادس حوت و سابع حمل که قمر در درجة 14 آن واقع است و حدّ عطارد نیز آنجا است و ثامن ثور و تاسع جوزا که رأس در درجة 24 آن واقع است و عاشر سرطان که زحل در درجة 5 و مشتری در درجة 12 و مریخ در درجة 23 آن واقعند و حادی عشر اسد که آفتاب در درجة 23 آن و عطارد نیز در آن واقع است و ثانی عشر سنبله. زهره در درجة 2 میزان یعنی طالع است که حد زحل نیز آنجا است و در شرح آن گوید که فلک مسعود است زیرا که شمس و قمر در دو برج ملوکی و جای خوب از طالع هستند و ناظر بر طالع و ابتدا نهاری است و آفتاب در خانة خودش است و مثلّثة آن برج ملوکی است در موضع حیات و هیلاجیّه و آن صاحب مثلّثه نیّر ذی النّوبه. پس این ابتدا دلیل آن بوده و مشتری قاسم السّعاده است و زحل افتاده و هر دو با مرّیخ که صاحب جنگ است در برج وسط السّماء هستند و در شرف مشتری ... الخ و از آنجمله گوید و قسمت آن یعنی طالع هزار و صد برای شمس است.

حالا منظور اینست که این قسمت اخیر، یعنی عبارت آخری را که 1100 برای آفتاب باشد، بنده نفهمیدم. با باقی مطالب کاری ندارم؛ چه اغلب معلوم است و اشکالی ندارد و البتّه زحمت توجیه آنها را بخود ندهید ولی اگر مراد از فقرة اخیر را ملتفت میشوید، لطف فرموده؛ توضیح بدهید. عبارت عربی چنین است: «دی باذر روز من اردبهشت ماه و قسمه الألف و مأیه للشّمس».

با تعبیرات نجومی معروف مثل حصّه یا حدّ یا وجه یا جهت یا نهبهرات و سبهرات و اثنا عشریّات و غیره ظاهراً وفق نمیدهد.

و نیز باید عرض کنم که در این زایجه، درجات بیوت ثبت نشده مثلاً نمی‌گوید طالع درجة چندم میزان است و هکذا.

درین باب، بیشتر ازین زحمت نمیدهم ـ انشاء‌الله ـ در موقع درک فیض ملاقات، بعضی سئوالات دیگر هم زحمت میدهم ولی اگر جواب این سئوال در نظر شریف باشد، زودتر مرقوم دارید؛ ممنون میشوم.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده[13]

 

[نامۀ 8]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

اوّل آبانماه 1316

دوست گرامی محترم

مدّت مدید شده که از جنابعالی خبری ندارم. سابقاً مرقوم داشته بودید که قصد دارید در تابستان باین صفحات تشریف بیاورید ولی گویا نیّت بمقام عمل نیآمد. امیدوارم مزاج شریف، سالم است و ملالی ندارید.

ضمناً باز بنده یک مسئلة نجومی داشتم که میخواهم بجنابعالی زحمت داده و از علمتان مستفیض شوم. چون سرکارعالی هم از نجوم قدیم و هم از علم جدید نجوم بهره دارید؛ لذا تصوّر میکنم بهترین مرجع این نوع سئوالات هستید و بسیار متشکّر میشوم اگر زودتر چند سطر در جواب این سئوالات مرقوم دارید.

مسئله ها از قرار ذیل است:

1ـ در علم نجوم جدید از جملة حرکات مختلف زمین، یکی حرکت محور زمین است که ظاهراً بواسطة تأثیر جاذبة ماده در برآمدگی خطّ استوای زمین تولید می‌یابد و precession نامیده میشود. ظاهراً قدماء نیز باین حرکت (یعنی نتیجة آن نه کیفیّت یا علّت آن) ‌برخورده بودند ولی نمی‌دانم آیا تصوّر بنده صحیح است که این حرکت، همان است که قدماء حرکت فلک ثوابت می‌نامیدند یا اینکه حرکت ممثّل شمس است و اگر این آخری است، آیا ممثّل حرکتی از خود (بعقیدة آنان) داشته یا بالتّبع بحرکت فلک هشتم متحرّک بود و عین همان را حرکت ممثّل می‌گفتند و اگر حرکت ممثّل فلک شمس و حرکت فلک ثوابت غیر همدیگر است، درین صورت باید معلوم شود هرکدام چقدر بوده و آیا حرکت فلک ثوابت تأثیری در حرکت ممثّل (البتّه بعقیدة قدماء) داشته یا نه و اگر داشته، آنوقت اگر دو حرکت هر دو بیک جهت باشند، حرکت ممثّل تسریع میشود و اگر بر عکس هم باشند، حرکت ممثّل، مساوی تفاضل حرکت او با حرکت فلک ثامن میشود؟ در هر حال، هیچ یک ازینها را درست نمیدانم[14] و آنچه گمان میکنم، اینست که ممثّل شمس و سایر افلاک ممثّله (باستثنای ممثّل قمر و عطارد)[15] از خود حرکت ذاتی نداشته و بحرکت فلک ثوابت که قریب یک درجه در هفتاد سال بوده و بر خلاف توالی[16] نیز بوده؛ یعنی از حمل به حوت و از حوت بدلو یا از مشرق بمغرب[17] حرکت میکرده و همان precession است ولی نمیدانم این تصوّر صواب است یا خطا؟

مقصود بنده همه­جا عقیدة قدما است نه متأخرین و معاصرین.

2ـ مقصود از حرکت اوج شمس بعقیدة قدما چه بوده?[18] و چه میزان یعنی چند سال برای طیّ یک درجه قائل بوده‌اند؟ و آیا بتوالی بوده (از مغرب بمشرق)‌ یا بخلاف توالی (از مشرق بمغرب)? و آیا این حرکت غیر از حرکت اوّلی یعنی precession است یا عین آنست؟ آنچه بنده در کتب دیده‌ام، حرکت فلک ثوابت را که باعث انتقال تدریجی نقطة اعتدال ربیعی از اوّل حمل به حوت شده و بعداً بدلو میرود، بمیزان تقریباً در هفتاد سال یک درجه و بر خلاف توالی (یا از مشرق بمغرب)[19] میدانستند و حرکت اوج شمس را هم تقریباً بهمان میزان، یعنی یک درجه در قریب هفتاد سال ولی بتوالی (یا از مغرب بمشرق)‌ میدانستند ولی در رسالة هیئت فارسی منسوب به قوشجی (چاپ طهران؛ صفحه 59) گوید: «... حرکات این افلاک، بعضی از مغرب بمشرق است و بعضی برعکس این. امّا آنچه از مغرب بمشرق است از آنجمله حرکات افلاک ممثّله و آن مساوی حرکت فلک ثوابتست و باین حرکت، جمیع اوجات حرکت کند الاّ اوج قمر و اوج حامل عطارد... .» پس اگر اوج شمس از مغرب بمشرق حرکت میکند چنانکه در نفس الأمر هم می‌بینیم که از جوزاء بسرطان می‌رود، پس چطور میشود که با حرکت فلک ثوابت که از مشرق بمغرب[20] است، مساوی است? و نیز درین صورت اگر حرکت اوج شمس بواسطة حرکت ممثّل شمس است، پس حرکت «فلک خارج از مرکز» شمس باید همان حرکت شمس در منطقة البروج باشد.[21]

خلاصه آنکه همة این مسائل و مطالب و نکات برای بنده روشن نیست و محتاج توضیح از طرف اهل این علم است.

ولی عمده مشکل بنده اینست که با آنکه تصوّر میکنم نزد قدماء precession همان حرکت فلک ثوابت باشد بر خلاف توالی و حرکت اوج شمس همان حرکت ممثّل شمس باشد بتوالی که حالاmovement de perihelion یا movement de perige گویند، نمیدانم چگونه بوده که بعقیدة قدماء، این دو حرکت مخالف[22] (حرکت اعتدالین و حرکت اوج و حضیض) بیک اندازه بوده؛ یعنی هر دو قریب یک درجه در هفتاد سال???

این فقره، بزرگترین مشکلات من است و نمی‌توانم حلّ کنم و نمی‌توانم تصوّر کنم که چگونه قدماء که تا حدّی مدقّق و در حساب، دقیق بودند، حرکت اعتدالین را (حرکت فلک ثوابت) نزدیک بمیزان حقیقی آن استخراج کرده و دریافته‌اند (که امروز هم 72 سال برای یک درجه قائل‌اند) ولی در حرکت اوج شمس تا این درجه حساب آنها با میزان حقیقی که حالیّه علما قائل هستند، اختلاف فاحش داشته و این­چنین چیز چگونه ممکن بوده. این فقره برای بنده معمّای لاینحلّ است؛ مگر جنابعالی که استاد این فنّ هستید، حلّ و توضیح فرمائید.

بیش ازین مصدّع نمی‌شوم و امیدوارم در جواب این معروضه، سطری چند هم از مجاری حالات شریف مرقوم فرمائید. از قراریکه شنیده میشود برای ایرانیان مقیم اروپا از بابت سختی رسیدن اسعار خارجه از ایران بد میگذرد.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

 

[نامۀ 9]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

20 ژانویه 1938 مسیحی

دوست فاضل گرامی

مرقومة شریفه مورخ 11 ژانویه سال جاری با مشروحة محقّقانه و مستوفی و مشبع که نه تنها راجع باشکالات بنده بلکه باضافة یک دوره مقدّمات هیئت مربوط بحرکات زمین بود، شرف وصول بخشیده و موجب خیلی تشکّر گردید. واقع خیلی زحمت کشیده و رنج زیاد در تحریر 24 صفحه مطلب اختیار فرموده‌اید ـ جزاکم الله خیر الجزاء.

مقصود بنده از تحریر و تصدیع این چند سطر مختصر همانا اعلام وصول مرقومه و عرض تشکّر و امتنان زیاد است و بس.

بدبختانه پس از چندی انتظار که از حضرتعالی جوابی نرسید، چون مشغول نوشتن رساله‌ای مربوط ببعضی مطالب تاریخی بودم و این مسئله در آن ضمن، مورد حاجت شده بود، محض عدم فوات وقت، عاقبت بیک منجّم انگلیسی از رصدخانة کمبریج مراجعه نمودم. مشار الیه باختصار، جواب سئوالات مرا داد و من نیز درج کردم و شاید حالا از طبع گذشته؛ معذلک مشروحه نفیس عالی خیلی مفید و موجب استفاده است. علاوه بر جواب منجّم مزبور، بنده هم بکتب مراجعه کردم و مطلب تا حدّی برای بنده روشن شد.[23]

تنها دو نکته است که باید عرض کنم شاید در سر فرصت جوابی شافی بفرمائید:

یکی آنکه منجّم کمبریج، در جواب سئوال بنده، راجع بمقدار حرکت اوج آنرا معادل 32 دقیقه فلکی در هر صد سال یا یک درجه در هر 342 سال نوشته، ولی البتّه نسبت بیک صورت یا برج سماوی و فورمول آلماناک بحری در سنه 1938 مسیحی چنین است = حضیض شمس مساوی است به:

 t3012 , 5ً + t263  ,1ً +  t03 ,6189ًً + 15ً  13َ  281ْ

که مقصود از t هر قرن آبتدا از 1900 مسیحی است.

حالا آیا این موازین با حرکت اوج در هر 58 سال و کسری که مرقوم است موافقت میدهد?‌ گمان میکنم مقصود سرکار، نتیجة حرکت است؛ یعنی حرکت خاصّ نقطة اوج بعلاوة حرکت اعتدالین و دور شدن اوج از هر جهت از اعتدال ربیعی.

مطلب دیگر راجع بطول حقیقیِ فصول اربعه است که آنچه مرقوم فرموده‌اید، با کتبی که بنده در دست دارم مانند کتاب معروف گینزل موافق نمی‌آید. درین کتاب، طول فصول را باین نحو ثبت می‌کند:

بهار =  044 / 99 روز

تابستان = 305 / 92 روز

پائیز =  619 / 88 روز

زمستان = 282 / 90 روز

علّت اختلاف بر بنده معلوم نیست و البتّه جنابعالی از مأخذ صحیح‌تر فرموده‌اید.[24]

از شرحی که راجع بگذارش[25] زندگی و اوقات شریف و توافق زندگی داخلی و خوشبختی که دارید مرقوم بود خیلی خوشوقت شدم و امیدوارم همیشه فارغ البال و مقضیّ المرام و کامیاب و کامکار باشید. عیال من از یادآوری عالی متشکّر است و سلام میرساند.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی و تشکّر قلبی.

حسن تقی‌زاده


[نامۀ 10]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

14 فروردین 1317

دوست فاضل محترم

مرقومة شریفه مورّخه بیستم مارس که در آن لطف نموده و تبریک عید نوروز فرموده بودید، در موقع خود شرف وصول بخشیده و بسیار متشکّر و ممنون شدم. از تأخیر جواب مرقومه، خیلی متأسف و شرمنده‌ام. بعضی گرفتاریهای غیرمترقّب که درین ایّام پیش آمد، موجب بازماندن از ادای تکالیف واجبه گردید و حالا بعنوان قضای واجب، تبریک حلول سال نو را گفته و امیدوارم در سال جدید به جنابعالی خوش بگذرد و بسلامت و سعادت و کامگاری و خرّمی بسر ببرید.

در باب نگرانی خاطر از اضطراب اوضاع اروپا و گفتگوی جنگ و غیره مرقوم بود.

اگر چه اوضاع، نهایت بی‌ثباتی دارد و اطمینان نتوان کرد ولی فعلاً اندیشة انقلاب عاجل نیست.

اگر چه با این تجهیزات فوق‌العاده و تمرکز قوی و اختیارات بعضی ممالک اروپا در شخصی واحد و امکان تغیّر خاطر و اقدام ناگهانی آنها در ظرف یک ساعت همیشه قابل آنست که آناً عالم را منقلب ساخته و آتش به مخزن باروت و دینامیت بپراند و بهمین جهت، اعتماد باستقرار وضع سلب شده است. معذلک ظاهراً بلژیک نسبةً مطمئن‌تر است و در موقع حوادث، سویس بیشتر از آنجا مورد اطمینان است. اگر چه ممکنست هیچ جا اطمینان کامل حاصل نباشد.

از جواب سئوالات علمی بنده و توضیحات کامل وافی و شافی که مرحمت فرموده بودید، همیشه امتنان دارم.

یک اشکال مختصری هم دارم که اگر در موقع فراغت، دو کلمه جواب مرقوم دارید، موجب تشکّر میشود و آن اینست که آیا در کسوف کلّی آفتاب حتماً شرط است که در حین اجتماع یا مقارنة حقیقی نیّرین باشد یا چند ساعت پیش یا پس از دقیقه و ساعت اجتماع هم ممکن است واقع شود.

خود سبب کسوف را که وقوع اجتماع است، در حوالی یکی از عقدتین (ظاهراً تا 18 و کسری درجه فاصله) میدانم ولی آنچه مجهول است و اشکال بنده است اینست که آیا اگر مثلاً اجتماع در برج سرطان در ساعت 8 بعد از ظهر باشد، ممکنست کسوف در ساعت شش یا زودتر واقع شود و مرئی گردد.

عیال من از اظهار لطف عالی متشکّر است و سلام میرساند. متمنّی است سلام غایبانه و عرض احترام بنده را نیز بسرکار خانم زوجة محترمة خودتان ابلاغ فرمائید.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

]به خط جلال‌الدین طهرانی زیر نامه:[

در روز 22 آوریل 1938 از بروکسل جواب این سئوال را بلندن فرستادم برای آقای تقی‌زاده.

 

[نامة 11]

13 مه 1938 مسیحی

دوست محترم گرامی

مرقومة شریفه مورّخه 6 مه شرف وصول بخشید و بسیار خوشوقت شدم که بخیال تألیف کتاب مفیدی که کمال ضرورت را دارد و امروز من به الکفایة آن در واقع منحصر بجنابعالی است افتاده‌اید و البتّه البتّه باید دولت و وزارت معارف آنرا مغتنم شمارد و هر نوع کمک و تشویق که ممکن است بنمایند و بلکه همین کار مهم و نظیرهای متوالی آنرا وسیلة مداومت در کمک معیشت و در واقع عنوان استخدام سرکار قرار دهند.

آقای حکمت، وزیر معارف فعلی را بنده از هر حیث و در هر مقام خیرخواه و پر از شوق معارف و ترویج علم و تأیید علما بجا آورده‌ام و در واقع خیلی زحمت میکشد و خدمات خوب کرده و هر جا هم نقصی باشد ناشی از اینست که همة امور در اختیار ایشان نیست ورنه چون خود اهل فضل است؛ جاذبة طبیعی بتشویق فضل دارد.

ایشان نسبت به بنده هم خیلی لطف دارند و بسیار اظهار محبّت میکردند لکن حالا بجهاتی که خارج از اختیار طرفین است مکاتبه و مخابرة بنده با ایشان و با همة مراجع امور و حتّی دوستان قدیم که در کارند، منقطع شده و امکان نوشتن مستقیم موجود نیست ولی گمان میکنم که اگر خودتان شرحی بایشان مرقوم دارید و بضمیمۀ جزوه‌ای در یک موضوع علمی مربوط بنجوم مانند رساله‌ای پیش ایشان بفرستید و تقاضا بفرمائید یا مستقلاًّ و یا بتفاریق مثلاً در دو شماره در مجلّة تعلیم و تربیت دستور نشر آنرا بدهند و ضمناً اظهار فرمائید که چون به مطالعات و تتبعات و تألیفات هنوز مداومت می‌فرمائید و فعلاً هم که هنوز در ایران کرسی دانشگاه برای علم نجوم و ریاضیّات عالی احداث نشده و در صورت عودت وجودتان تا حدی عاطل میشود و تألیف هم در ایران مانند اروپا که وسایل فراهم­تر است، سهل نیست لذا اگر مساعدت بمداومت رشتة مطالعاتتان نه بطور مقرّری سابق بلکه بطور غیرمرتّب یعنی    حقّ‌التّألیف و غیره بفرمایند، در واقع، مددی بمنظور خودشان که بسط علم در ایران است، میشود، بی‌نتیجه نخواهد بود.

راجع به پیدا کردن رشتة خدمت دیگری هم از قبیل امور صناعت و فلاحت هم گمان دارم باید کسی در طهران مذاکره نماید. در موقعی که مرقومه رسید، آقای هژیر هنوز در فرانسه بودند و بلندن برنگشته بودند ولی دو روز است برگشته‌اند و ملاقات شد و صحبت از جنابعالی بمیان آمد. او را محبّ و دوست سرکار یافتم و حاضر است آنچه از دستش برآید، در طهران بکند، اگر چیزی از ایشان ساخته شود. بنده هم آنچه لازم بود، مذاکره کردم.

باز بنظر بنده می‌آید که چون فنّ جنابعالی گذشته از علم آسمانی خالص در امور عملی بدرد بحریّه می‌خورد آیا نمی‌توان ارتباطی با ادارة بحریّة دولتی پیدا کرد و برای آنها وجیزه­هائی برای تحصیل و تکمیل در آن قسمت از ریاضی و نجوم که بدرد بحریّه میخورد و باید بدانند ترتیب داد.

اینها فقط فکر است که بخاطر میرسد، شاید بوسیلة تألیف کتاب نجومی خود وزارت معارف هم مقرّری ماهیانه بتواند ترتیب بدهد ولی درست از ترتیب کار فعلی مستحضر نیستم.

از شرحی که سابقاً در جواب سئوالات بطور تفصیل مرقوم داشته‌اید، خیلی خوشوقت شده‌ام و مکرّر ذکر خیر عالی با آشنایان و دوستان شده است.

در باب نوشتن بآقای رخشانی نیز همان نکته و ملاحظه که در نوشتن بسایر مصادر امور موجود است، هست و لذا فایده‌ای در آن نمی‌بینم. لکن مختصری بآقای خلخالی که ظاهراً با ایشان دوستی دارند، مینویسم و اگر فایدة داشته باشد، همین هم همان حکم نوشتن مستقیم را دارد.

خدمت خانم بعرض سلام غایبانه، مصدّعم.

مخلص حسن تقی‌زاده

جواب موضوع کسوف رسیده ولی خیلی خوب درک نکرده‌ام. مبتلابه بنده، کسوفی است که در سنه 622 مسیحی و سنه 623 مسیحی، اوّلی ظاهراً در 14 ژویه ساعت 5 و 33 دقیقه از نصف النهار گرینویچ و دومی در 3 ژویه ساعت 13 و 27 دقیقه واقع شده.

میل داشتم بدانم این کسوف‌ها در بصره یا محمّره مرئی بوده‌اند یا نه و چون دومی در حدود ساعت پنج عصر یا قدری دیر در آن نقاط واقع میشود؛ منظور این بود که آیا ممکن است دیرتر و زودتر هم دیده شود. ولی مخصوصا یک کسوف دیگری است که گویا در سال 624 مسیحی در 22 ژوئن واقع میشود؛ چون اجتماع بافق آن نقاط نزدیک ساعت 8 عصر واقع میشود، فکر میکردم که آیا ممکن است کسوف، دو ساعت زودتر وقوع یابد. بهر حال، مطلب دیگر، مهم نیست و حاجت بنده فعلاً مرتفع گردیده است و از جواب عالی خیلی متشکرم.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

 

[نامۀ 12]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

25 ژوئن 1938 مسیحی

دوست عزیزم

وصول مرقومة شریفه مورّخه اول تیر ماه موجب تشکّر و خوشوقتی گردید.

مرقومة سابق مورّخه 21 مه هم با جواب مشروح و شافی و مفید راجع به موضوع کسوف نیز در موقع خود شرف وصول یافته و خیلی خیلی موجب امتنان مخصوص و تشکّر قلبی گردیده و خیلی متأسّفم که در عرض جواب و اشعار وصول مرقومه، تأخیر روی داد؛ چون قدری گرفتار بودم و جواب مراسلات وارده را کلاً بآخر ماه ژوئن گذاشته بودم.

شرح راجع بکسوف، بسیار روشن و مثل همیشه کاشف از احاطه و تبحّر سرکارعالی و علاوه برین دارای حسن بیانی بود که کمتر نظیر دارد. اینکه بنده اشتباهاً بجای 21 ژوئن سنه 624، 22 ژوئن نوشته بوده‌ام، سهو القلم بوده و حق با سرکارعالی است که 21 ژوئن است و چنانکه حدس صائب زده‌اید، بنده موارد کسوف را از روی جداول کسوفات اُپُلْزِرْ گرفته بودم.

حالا بعد از جواب شافی و وافی جنابعالی، مسئله تا حدّی برای بنده روشن شد جز آنکه در مورد 14 ژویّه سنه 622 مسیحی که می‌فرمائید، اصلاً کسوفی واقع نشده است؛ نمی‌فهمم چرا اُپُلْزِرْ کسوفی در آن روز ثبت نموده و مطابق حسابی هم که بنده از روی جداول کسوف شرام کردم، صریحاً دالّ بر کسوف است[26] و تصریح دارد جنابعالی نتیجۀ استخراج خودتانرا بر حسب طریقة برون برای بصره در باب موقع اجتماع حقیقی 113ً 5َ مرقوم میدارید؛ اُپُلْزِرْ هم همانطور 52 / 113ْ ثبت کرده که نزدیک است و در موقع وقت مقارنه او 2 / 32 قه 5 عت و خودتان 30 قه و 5 عت یافته‌اید که فرق محسوسی ندارد. درین صورت چطور شده که او و شرام، قائل بکسوف شده‌اند؛ اگر چه در بصره یا آفاق شرقی نبوده است؟

راجع باقدامات ممکنه در باب کار خودتان چنانکه عرض کرده بودم، بآقای خلخالی نوشتم و یادآوری کردم که در صورت امکان با آقای رخشانی مذاکره نماید، هنوز جوابی نرسیده است. آقای هژیر هم که از راه مصر و سوریّه و عراق بایران رفت، باید بقاعده دیروز یا پریروز بطهران رسیده باشد و البتّه با اشخاص لازم مذاکره خواهد کرد. در باب بحریّه و ارتباط با آنها اگر صلاح بدانید مطلب را دنبال فرمائید و شاید عیبی نداشته باشد.

پیشنهادی (غیر شخصی) بدون ذکر اسم مانند مِموراندوم تهیّه شود و بادارة بحریّه یا «نیروی دریائی شاهنشاهی» تقدیم شود و در آن فواید علم نجوم برای آن رشته و ضرورتِ داشتن کتب و بلکه حوزة تدریسات مخصوص برای صاحب­منصبان محصّل بحری تشریح شود؛ مثلاً ممکن است این پیشنهاد رسماً بتوسّط یکی از سفارتهای ایران در فرنگ مستقیماً بوزارت جنگ طهران ارسال بشود؛ در آنصورت چون اصلاً عالم این علم را ندارند و منحصر بشخص عالی است اگر خود موضوع را تصدیق و قبول و دنبال کنند منجرّ به نتیجة رجوع بجنابعالی میشود ولی اگر مانعی نباشد، اینهم ممکنست که خودتان باسم خود بسفارت ایران مرقوم دارید و قبلاً با وزیر مختار تبانی بکنید که آن پیشنهاد را بعنوان اینکه از یکی از ایرانیان دانشمند مشغول تتبّع و مطالعه رسیده مستقیماً یا بتوسّط وزیر امور خارجه بوزارت جنگ بفرستد.

بدیهی است که این نوع اقدام بیشتر احتمال کامیابی دارد وقتیکه قبلاً کتاب خوب و جامعی از قلم عالی در ایران درین علم شریف منتشر گردد و ممکنست در همان کتاب، فصل مختصری در باب «ما لایستغنی عنه الملاّح» درج فرمائید.

هم­چنین حالا که کار هواپیمائی فوق­العاده رو بانتشار و انبساط است، خیلی مناسب است یک مرکز جوّشناسیméthéorologie  تأسیس نمایند و آنهم کار لازم و مهمّی است و بلکه عملی‌تر از بحریّه، خصوصاً که اخیراً در باب تأثیر کلف‌های شمس در تغییرات هوائی و حتّی مضطرب ساختن مقناطیس و جریانهای الکتریکی و تلگراف و تلفن و رادیو و غیره خیلی حرف زده میشود و مطلب از دائره علمی صرف و خالص، خارج و بدائرۀ احتیاجات عملی نزدیک‌تر میشود. ولی شکّی نیست که همة اینها کار و سعی و مکاتبه و نوشتن مشروحه‌ها و مقالات میخواهد و خود بخود یا با اندک اقدام، مشکل است صورت بگیرد.

در یکی از مرقومات، اشاره باظهار لطف آقای دادگر نسبت به مخلص رفته بود؛ ظاهراً جواب عرض نکرده‌ام و غفلت شده؛ حالا خواهش‌مندم اگر وقتی مکاتبه یا ملاقات شد، تشکّر و سلام بنده را ابلاغ فرمائید.

گمان میکنم سفارت ایران و خود نمایندة فعلی ایران در کار ارسال پیشنهاد و تقویت، کمک لازم بکنند. آقای نبوی شخصاً نجیب و کارگشا است یعنی خوش­خلق و اهل مدارا با مردم است و بدرد مردم همدردی میکنند.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی. عیال من از اظهار لطف عالی تشکر دارند. خدمت سرکار خانم، غایبانه عرض ارادت دارد.

حسن تقی‌زاده

 

[نامۀ 13]

12 مرداد 1317

دوست مکرّم محترم

وصول مرقومة شریفه مورخه 20 ژویه موجب تشکّر گردید. از اینکه تغییرات اخیره در طهران و بروکسل موجب بهم خوردن بعضی نقشه‌ها که نسبت بکار خودتان داشتید شده، مسبوق شدم. فعلاً نقشه کمتر نتیجه دارد و کارها بیشتر منوط به تصادفات یا قضا و قدر است. ثبات در امور نیست تا فکری مطابق آن بشود. عزل آقای حکمت در کار پیشرفت امور معارف لابدّ خالی از خلل نمی‌شود زیرا که ظاهراً خوب کار میکردند. آقای بهرامی هم که مأمور بلژیک شده، مایل به علم باید باشد و شاید دنبالۀ اقدامات را بگیرید، ثمره بدهد. در هر حال از خداوند مسئلت میکنم وسیلة گشایشی فراهم بیاورد.

در باب موضوع کسوف، باز شرحی مرقوم بود؛ متشکّرم. فعلاً حاجت بنده مرتفع شده ولی معذلک استفاده نمودم. در باب اینکه عرض کرده بودم، بموجب جداول شرام کسوف در 14 ژویه 622 مسیحی رخ داده است و فرموده‌اید که بکدام کتاب شرام بنده مراجعه نموده‌ام عرض میشود که مقصود بنده همان جداول مطابقة تواریخ است که بنظرتان رسیده و چون در جداول ممازجات قمر که در آخر آن کتاب است مقرّر است که اگر عدد ستون  a2 یا L2  بخط سیاه باشد دلیل خسوف و کسوف میشود. بشرحیکه بیان کرده، مطابق استخراج بنده از روی همان جداول بایستی کسوف کلّی واقع شده باشد. برحسب علامات مخصوصی که برای قطعی و غیرقطعی و کلّی و جزئی مقرّر نموده است، ولی البته آنچه جنابعالی بدقّت کامل بیان فرموده‌اید اصوب خواهد بود.

درین بابها دیگر نمی‌خواهم مصدّع خاطر شریف شوم چون چنانکه عرض کردم بنده از آن موضوع فارغ شدم. فعلاً یک مسئلة دیگری داشتم که مستعجل نیست ولی اگر وقتی فرصت پیش بیاید و چیزی در آن باب بخاطر شریف برسد، جوابی مرقوم دارید ولی چنانکه عرض کردم، فوریت ندارد که بخود زحمت بدهید و سئوال مزبور، عبارت از اینست که جهت اینکه مبدأ تاریخ جلالی را بعضی در سنة 471 و برخی دیگر در سنه 468 و بعضی در سنه 467 روایت کرده‌اند، چیست و این اختلاف از کجا پدید آمده است. خود بنده توجیهی درین باب بخاطرم رسیده ولی اطمینان کامل ندارم.

زیاده عرضی ندارد، جز تجدید مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

 

 

[نامۀ 14]

21 Eagle  Lodge,

Golders Green Road,

London, N.W.11.

3 ژانویه 1939 مسیحی

دوست گرامی محترم

وصول مرقومة شریفة مورّخة 29 دسامبر ماضی موجب بسی خوشوقتی و تشکّر گردید و باید از تغییر سال فرنگی و رفتن سال منحوس 1938 مسیحی که قسمت زیاد آن با سال پلنگ مطابق بوده و پلنگان درّنده کم مانده بود دنیا را غرق آتش و خون کنند و آمدن سال جدید ممنون باشم که وسیلة یاد جنابعالی ازین گوشه­نشینان شده و به تبریک سال نو بعیال من، خودتان و سرکار خانم لطف قلبی خود را ابراز فرموده‌اید. عیال من خالصانه عرض تشکّر میکند و امیدوار است سال نو بر آن دو وجود عزیز نیز خوش بگذرد.

از اینکه مزاج شریف کما ینبغی قرین اعتدال نیست، موجب تأسّف گردید و البتّه هوای سوریّه و آن صفحات در بهار، اثر خوب خواهد داشت. هوای انگلستان هم در تابستان خوب است و پاکیزه.

دوستی دارم در لبنان ساکن است، در یک قریه یا قصبه‌ای نزدیک بیروت. پارسال اینجا بود و فوق‌العاده از ارزانی زندگی در آنجا تعریف میکرد که اگر شخص معتبر و محترمی نبود، انسان نمی‌توانست باور کند.

نمیدانم اوقات شریف چطور میگذرد و بچه سرگرمی روز میگذرانید. پارسال شنیدم مشغول تألیفی هستید؛ خیلی خوشوقت شدم. آیا تمام شده است؟ در زبان فارسی بدبختانه کتاب جامعی در علم هیئت و نجوم بسلیقة این عصر وجود ندارد و برای علاقه‌مندان حاجت کامل موجود است. کاش میتوانستید کتابی موجز درین باب طبع و نشر فرمائید.

در واقع همان صفحاتیکه پارسال برای توضیح بعضی اشکالات بنده مرقوم داشتید، خود قسمتی از کتاب منظور تواند شد که بسیار روشن و صاف و پاکیزه و بیان وافی و شافی با فارسی صحیح فصیح کامل العیار بود.

افسوس دارم که قرب جوار حاصل نیست وگرنه صد سئوال پیش میاید که زحمت بدهم و شفاهاً در پنج دقیقه توضیح فرمائید.

وجیزه‌ای که بنده از یادداشتهای سابق ولاحق خودم راجع بکیفیّت و تاریخ سال و گاه شماری در ایران قدیم ترتیب داده بودم، در طهران بطبع آن اقدام شد و بدبختانه طبع بسیار طول کشید (سه سال تمام) و معذلک خیلی مغلوط درآمد و در هرحال اینک نشر شده باسم «گاه شماری در ایران قدیم».[27] آنچه از توضیحات جنابعالی استفاده کردم نیز باسم خودتان در آن قید شده است. نمیدانم نسخه‌ای از آن از طهران خدمتتان فرستاده­اند یا نه؟ بدبختانه خود بنده اینجا ندارم که نسخه‌ای تقدیم کنم، ورنه خیلی دلم میخواست که مخصوصاً خواهش کنم پس از مرور آنچه بنظر شریف برسد، از خطاها و اغلاط و هر نوع انتقادات از جزئی و کلّی مرقوم دارید تا یاد بگیرم و مایة تنبّه گردد.

این کار بالخصوص کار بنده نبود لکن از 20 سال قبل، یادداشت‌هائی درین باب جمع شده بود که نخواستم دور بیندازم و عاقبت، دوست ما آقای پرویز، اصرار در طبع آن کرد و طبع شد. قریب 400 صفحه شده است.

راجع بحساب صحیح و دقیق سال؛ یعنی مثلاً از اعتدال ربیعی تا اعتدال ربیعی بعد هنوز اندکی تردید دارم و میل داشتم بدانم چه راهی برای پیدا کردن موقع تحویل شمس به حمل بر وجه اسهل و ساده هست؛ مشروط بر اینکه موقع حقیقی (نه وسطی) را با دقیقه و ثانیه تعیین نماید.

آنچه در آلماناک بحری ثبت میشود ساعت تامّ بی­کسر و تقریبی است و اگر با فورمولهای دیگر هم استخراج کنیم، باز زمان وسطی اعتدال میشود یعنی آنچه بانگلیسی mean equinox گویند و گویا قطع نظر از تأثیر mutation و شاید alerration هم هست.

بنابرین میخواستم تمنّا کنم در موقع فرصت و امکان زمان تحویل سال آینده 1318 هجری شمسی را برای مخلص مرقوم فرمائید تا با قواعدی که در دست است، تطبیق نمایم؛ مشروط بر اینکه فرض بفرمائید که کسی نذر کرده در دقیقه و ثانیة حقیقی تحویل حقیقی شمس در عرض بلد خود عملی انجام بدهد و ازمنة وسطی و تخمینی بدرد او نمی‌خورد.

در ضمن مرقومه، ذکری از آقای معاون­الدّوله فرموده بودید؛ نمیدانم هنوز در بلژیک تشریف دارند یا تغییر محلّ داده‌اند. سابقاً گویا قصد انتقال بفرانسه داشتند ـ انشاءالله ـ که سالم و خوشند. خیلی شخصی نجیب و محبوب و مأنوس و هم بافهم و فطانت و بامعرفت است. پسر کوچکی دارند که همراهشان است؛ فوق‌العاده مستعد و باذوق و باعلم و معرفت است و امید آنست که ستارة درخشانی در معرفت و علم و ادب گردد.

اخیراً در طهران بعضی کتب خوب چاپ کرده‌اند مانند تاریخ بیهق و دستور الوزراء خواندمیر و غیره که موجب خوشوقتی است.

امید است گاهی از سلامت حالات شریف مسبوقم فرمائید.

زیاده عرضی نیست، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی و عرض سلام و احترام خدمت خانم محترم.

حسن تقی زاده

میخواهم خواهش کنم در موقع تشریف بردنتان بسوریّه، از آنجا آدرس خود را مرقوم دارید که شاید همانجا مصدّع گردم.

چند مدّت سفر طول خواهد کشید؟

 

[نامۀ 15]

26 Princes Gate

London, S. W. 7.

26 اردیبهشت ماه سنه 1324 هجری شمسی

دوست عزیزم

هر دو مرقومة شریف بزبان فرانسه شرف وصول بخشیده و از اطّلاع بر سلامت مزاج عالی و خانوادة محترم پس از سالها بی‌خبری خوشوقت گردیدم.

از حال مخلص خواسته باشید پس از آنهمه مخاطرات پنج ساله، حمد خدا را سالم مانده‌ایم و اینک اندکی آسایش خاطر از آن رهگذر حاصل شده است ولی سختی‌های زمان جنگ از حیث ضیق خوراک و لباس و غیره هنوز برطرف نشده است. امید است بتدریج گشایش پیش آید.

در پائیز سال گذشته، سفری بطهران کردم و پنج هفته آنجا بودم و خوش گذشت و خیلی از زیارت دوستان قدیم خرسند گردیدم؛ جای جنابعالی خالی بود. آیا قصد عودت بایران ندارید?

در موضوع رجوع خدمتی از طرف دولت هم که مایل هستید و شرحی در آن باب مرقوم بود؛ آنچه تصوّر میکنم باز با حضور خودتان در طهران سهل‌تر است تا تقاضای در غیبت.

اگر از دست مخلص، چیزی برآید البتّه مضایقه نکرده و با کمال میل اقدام میکنم لکن فعلاً از آقای آرام که از راه لندن عازم سویس بود و تازه از طهران بسِمَت نیابت سفارت برن حرکت نموده شنیده شد که آقای معزّز الدّوله نبوی برای مأموریّت بروکسل در نظر گرفته شده و یا صحبت ایشان در میان بوده است لذا میترسم موقع اقدام گذشته باشد ولی در هر حال اگر تصّور بفرمائید، مفید است و صلاح بدانید اینجانب حاضرم بطور مطلق، چیزی بوزارت خارجه بنویسم که سرکار عالی در آن سامان تشریف دارید و حاضر پذیرفتن خدمتی از جانب دولت هستید.

امیدوارم از حیث مضیقة عمومی زندگی که از بلژیک گاهی شنیده میشود، بر جنابعالی سخت نمی‌گذرد.

دو فقرة مراسلة عالی را بعنوان منسوبین بطهران فرستادم و باز هر مطلبی باشد که انجام آن در اینجا ممکن باشد، هر وقت اشعار بفرمائید با کمال میل اقدام میشود.

زیاده عرضی نیست، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده

 

[نامۀ 16]

26 princes Gate.

London, S.W.7

24 سپتامبر سنه 1946 مسیحی

خصوصی

دوست عزیزم

مدّتی است از مجاری حالات شریف، اطّلاعی ندارم؛ امید است مزاج عالی، قرین استقامت بوده و خوش هستید.

یک مسئلة علمی مختصری بود که خواستم مصدّع شده و استفسار نمایم. چون در ضمن صحبت میفرمودید نسخه‌ای از کتاب قانون مسعودی ابوریحان بیرونی را دارید،[28] میخواهم خواهش کنم اگر موجب زحمت زیادی برای جنابعالی نباشد، لطف فرموده با مراجعه بآن نسخه، برای مخلص مرقوم فرمائید که عددی که در باب فردارات برای تاریخ تعیین موقع فردارات در زمان انوشیروان ذکر شده، چیست؟ آنچه خاطر دارم اینست که می‌نویسد که در سال بیست و پنجم از سلطنت کسری (که گویا مقصود خسرو انوشیروان است) منجّمین مواقع فردارات را حساب و ثبت نمودند و در آن موقع از هزارات ایرانیان گذشته بود؛ سه هزار سال بعلاوۀ هشتصد و ... سال. منظور مخلص همین عدد اخیر است، یعنی کسر اضافه بر هشتصد که چه عددی است و اگر زحمت نباشد و عین عبارت راجع باین مطلب را به نصّ عربی با دو سه سطر پیش و دو سه سطر پس از آن مرقوم دارید، موجب امتنان خاصّ مخلص خواهد بود.

نمیدانم از ایران و منسوبین خودتان اخبار و مراسلات مرتباً خدمتان[29] میرسد یا نه؟ در این اواخر، بسیاری از ایرانیان طالب علم باین نواحی آمده‌اند و شوقی در فراگرفتن علوم و فنون یا تکمیل معلومات در آنها دیده میشود و مایۀ خوشوقتی است.

امیدوارم به نذر و عهد خود وفا فرموده، در تهیة قانون مسعودی برای طبع و تعلیق حواشی و توضیحات لازمه اقدام فرموده‌اید و یقین است سعی خواهید فرمود با نسخه‌های دیگر کتابخانهای[30] اروپا مطابقه و مقابله بفرمائید که اثر مخلّدی از فضل و علم عالی خواهد بود.

زیاده عرضی نیست، جز تجدید مراتب مودّت صمیمی.

حسن تقی‌زاده



[1]. نک: نامة هشتم.

[2]. نک: همانجا.

.[3] نک: نامة نهم.

[4]. نک: نامة پنجم.

.[5] نک: نامة یازدهم.

[6]. نک: ابتدای نامة سیزدهم.

[7]. «نامه‌های نجومی به سیّدحسن تقی‌زاده»، به کوشش ایرج افشار، در: فرهنگ ایران زمین، ج 29 (تهران: انتشارات طلایه، 1375هـ.ش.)؛ ص 565 به بعد (این بخش بدون صفحه شمار است اما بنا بر شمارش نگارندة این سطور، متن نامه‌ها بالغ بر 67 صفحه است).

[8]. نامه‌های تهران: شامل 154 نامه از رجال دوران به سیّد‌حسن تقی‌زاده، به کوشش ایرج افشار (تهران: فرزان روز، 1379ش)؛ صص 145 ـ 141.

[9]. نگارنده، مشابه این حالت را در نامه‌های محمد قزوینی نیز دیده است.

1. در اصل، چنین است.

.[11] خود طهرانی، فهرستی از کتب نجومی و ریاضی کتابخانة برلن را در سال 1311هـ.ش. تهیه کرده بود که هم­اکنون دستنویس آن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگهداری می­شود (به شمارۀ 12280). نک: فهرست الفبائی کتب خطّی کتابخانۀ مرکزیِ آستان قدس رضوی؛ ص 438.

.[12] در اصل، چنین است.

[13]. پشت برگ آخر این نامه، آدرس آژانس اطلاعات پاریس و راه­آهن فرانسه به خط طهرانی نوشته شده است.

2. بین سطور به خط طهرانی: تمام را... جواب داده­ام (یک کلمه ناخوانا).

1. بین سطور به خط همو: ... به حذف عطارد (یک کلمه ناخوانا).

2. به خط همو: بر توالی بوده.

3. به خط همو: از مغرب بمشرق.

4. به خط همو: جواب داده شد.

5. به خط همو: بر توالی است.

6. به خط همو: از مغرب بمشرق.

7. به خط همو: ... حرکت ... است، از مغرب بمشرق.(چند کلمه ناخوانا).

8. به خط همو: موافق.

[23]. در صفحۀ 322 کتاب گاه­شماری به این مطلب اشاره شده است. تقی­زاده، نام آن منجم انگلیسی را آقای وولی R. V. dr. Wooley  ذکر کرده و ذیل سخنان او از همین نامه یاد کرده است: «آقای سیّدجلال‌الدین طهرانی در مراسلۀ خصوصی میزان مجموع دو حرکت را 9/61 ثانیۀ فلکی می نویسند».

1. تقی‌زاده در صفحه 363 کتاب گاه­شماری خود به پاسخ طهرانی اشاره کرده است: «طول فصول چهارگانۀ سال همیشه به یک میزان نیست بلکه بر حسب سال‌ها تغییر می­کند. میزان آن‌ها در سال جاری مسیحی 1938 بر طبق آنچه آقای سیّدجلال­الدین طهرانی به راقم سطور اطلاع می­دهد، بدین قرار است: بهار = 92 روز و 20 ساعت و 59 دقیقه؛ تابستان = 93 روز و 14 ساعت و 13 دقیقه؛ پائیز = 89 روز و 18 ساعت و 35 دقیقه؛ زمستان = 89 روز و 2 دقیقه. میزانی که از قول گینزل در حاشیۀ صفحۀ 49 نقل شده، ظاهراً به تواریخ قدیم (قرن سوم قبل از مسیح) مربوط است».

2. در اصل، چنین است.

.[26] بین سطور، به خط طهرانی نوشته شده: صحیح نیست.

.[27] گاه شماری در ایران قدیم (تهران: کتابخانۀ طهران، 1316هـ.ش.)؛ ص389.

1. نسخه خطی این کتاب، به همراه دیگر مخطوطات کتابخانه سیّدجلال­الدین طهرانی (431 نسخه خطی) در مرداد 1361هـ.ش. به کتابخانۀ آستان قدس رضوی هدیه شد و هم اکنون به شمارۀ 12292 در آن جا نگهداری می­شود. آن نسخه شامل مقاله هفتم تا پایان کتاب است و قدمتش به قرن ششم یا اوائل قرن هفتم باز می­گردد. برای اطلاعات بیشتر دربارۀ این نسخه، نک: عرفانیان، غلامعلی، فهرست کتب خطّی کتابخانۀ مرکزیِ آستان قدس رضوی، ج10(مشهد: کتابخانۀ مرکزی آستان قدس، 1362)؛ ص 81.

 سایت کتابخانه،موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی

www.ical.ir