كتابخانههاي دانشگاهي. سازمان اسنادو کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
اساسآ هدف از تأسيس كتابخانه دانشگاهي نيل به هدفهاي دانشگاه يعني حفظ، اشاعه، و ارتقاي دانش است و از اينرو، هدفهاي آن هماهنگ با هدفهاي دانشگاه شكل ميگيرد و معنيدار ميشود. اين نهاد ارتباط مستقيمي با نيازهاي آموزشي و پژوهشي استادان و دانشجويان دارد و هدف اساسي آن حمايت از برنامههاي آموزشي و پژوهشي دانشگاه است. فراهم ساختن امكان پيشرفت تحصيلي دانشجويان، خدمت به استادان در امر انتقال دانش، و اعتلاي برنامههاي پژوهشي و مطالعات پيشرفته از رسالتهاي كتابخانه دانشگاهي است. موفقيت برنامههاي پژوهشي گسترده دانشگاه و برگزاري دورههاي عالي تحقيقاتي و تخصصي، منوط به تدارك منابع غني و ارائه خدمات شايسته توسط كتابخانه دانشگاهي است.
امروزه، اعتبار و عظمت دانشگاهها نه در شمار زياد دانشجويان، كه در شهرت آنها در پرداختن به امر پژوهش و پيشرفت دانش است. توفيق يك دانشگاه در گرو تجهيز خود به ابزار تحقيق، از جمله آزمايشگاههاي مجهز و كتابخانههاي غني است (53: 151).
تاريخچه. مسلمانان در ايجاد دانشگاهها و مؤسسات وابسته به آنها پيشرو بودهاند. تأسيس مدارس در گوشه و كنار ممالك اسلامي مورد توجه خلفا، حكام، و دولتهاي دانشدوست بوده است. در تمدن اسلامي، براي مدارس و دانشگاهها كتابخانههايي نيز ايجاد ميشد. "كمتر مدرسهاي در عراق، خراسان، سوريه، و مصر پيدا ميشد كه كتابخانه نداشته باشد" (22: 158). حَكَم دوم، خليفه اموي اندلس (حكومت 350-366)، دانشگاه بزرگي در قرطبه تأسيس و آن را با بزرگترين كتابخانه آن عصر مجهز كرد و دانشجويان مسيحي و مسلمان، نه تنها از اسپانيا و اروپا، كه از افريقا و آسيا نيز به سوي اين دانشگاه سرازير ميشدند(17: 22). مجموعه اين كتابخانه را بين 400000 تا 600000 جلد تخمين زدهاند (55: 361).
معروفترين مدارس در تمدن اسلامي در دروه سلجوقيان توسط خواجه نظامالملك طوسي وزير دانشمند سلاطين سلجوقي (451-485) تأسيس شد. يكي از بزرگترين و مشهورترين آنها، موسوم به نظاميه بغداد، در اوايل نيمه دوم قرن پنجم ق. تأسيس شد. همزمان با تأسيس نظاميه، كتابخانه مجهزي متناسب با تشكيلات وسيع مدرسه در آنجا ايجاد شد. در اين كتابخانه، كتابها به آساني در دسترس استادان و دانشجويان قرار ميگرفت و كتابخانه و كاركنان آن بخشي از سازمان آموزشي نظاميه را تشكيل ميدادند (24: 176).
شهر بغداد در دوران شكوفايي تمدن اسلامي يكي از مراكز علمي و فرهنگي بود. در سال 630 ق. اين شهر شاهد تأسيس كتابخانه بزرگ ديگري براي دانشگاه مستنصريه بود كه صدها هزار جلد نسخه خطي در زمينه علوم گوناگون داشت و صدها كتابدار در آن بهكار مشغول بودند (29: 213).
نمونههاي كتابخانههاي مدارس قديم كه به آنها اشاره شد، حكايت از اين دارد كه كتابخانه در تشكيلات مدارس و دانشگاهها در تمدن اسلامي بخش مهمي بوده است. شكوفايي و درخشش دانشگاههاي عظيم اين تمدن در ايجاد دانشگاههاي نوين اروپا، تأثيري بسزا داشته و غرب را به فكر تأسيس دانشگاه انداخته است. المر دي. جانسون، مورخ كتابخانههاي جهان غرب، احتمال ميدهد كه دانشگاههاي اوليه در اروپاي غربي مستقيمآ با الهام از دانشگاههاي موجود در اسپانياي مسلمان ايجاد شده باشند (44: 115).
پيدايش دانشگاهها و مدارس عالي به مفهوم كنوني آن، يعني محلهايي كه در آنها رشتههاي متعدد، آموزش داده ميشود به قرون وسطي بر ميگردد. در جهان يوناني ـ رومي چيزي كه عينآ شبيه دانشگاه باشد، وجود نداشته است (27: ج 1، ص 538).
تأسيس نخستين دانشگاههاي اروپايي به كندي صورت ميگرفت. نخستين دانشگاه در قرن دوازدهم در بولونيا ايجاد شد (56: ج 32، ص 151، 161) و سالهاي متمادي دانشگاهها داراي كتابخانه به مفهوم امروزي نبودند (44: 117).
در آغاز، كتابخانههاي دانشگاهي در اروپا بسيار كوچك و مجموعه آنها ناچيز بود. با رواج دانشورزي، كه رهآورد نهضت رنسانس و گسترش صنعت چاپ بود، مجموعههاي كوچك اين دانشگاهها تدريجآ غني شد و از اوايل قرن بيستم رشد خارقالعادهاي يافت. در پاريس، نخستين اطلاع موثقي كه راجع به يك كتابخانه دانشگاهي در دست است به سال 1250 مربوط ميشود، يعني زماني كه روبر سوربون، كشيش دربار لويي نهم، كالجي را وقف كرد و بهعنوان بخشي از وقف، كتابخانه شخصياش را نيز به دانشكده اهدا كرد. اين كتابخانه در 1289، مجموعهاي بالغ بر 1000 عنوان و در 1338 بيش از 1700 عنوان كتاب داشت (7: 16). امروزه، مجموعه كتابخانه دانشگاه سوربون شامل بيش از سه ميليون جلد است(495:58).
كتابخانههاي دانشگاههاي آكسفورد و كمبريج و بودليان مهمترين كتابخانههاي دانشگاهي انگلستان هستند. كتابخانه بودليان كه در 1445 در دانشگاه آكسفورد تأسيس شد، عملا در 1488 افتتاح شد. اين كتابخانه در اغتشاشهاي زمان ادوارد ششم، پادشاه انگلستان، منهدم شد و سپس در 1602 توسط توماس بودلي از نو داير گرديد (6: ج 1، ص 459). مجموعه اين كتابخانه در 1620، بالغ بر 16000 جلد؛ و در 1700، تقريبآ بالغ بر 30000 جلد كتاب بود. در اواسط دهه 1990، مجموعه اين كتابخانه مشتمل بر 600000 جلد كتاب چاپي و 144300 برگ نسخه خطي بود. كتابخانه دانشگاه كمبريج كه در سال 1582 تنها 300 جلد كتاب چاپي و 150 برگ نسخه خطي داشت (7: 33)، اكنون مجموعهاي مشتمل بر 5204000 جلد كتاب چاپي، 130000 برگ نسخه خطي، 10500000 نقشه، و 1120000 ريزنگار دارد (7: 37؛ 58: 1550).
امروزه، بزرگترين كتابخانههاي دانشگاهي را ميتوان در ايالات متحده يافت. قديميترين كتابخانه دانشگاهي اين كشور كتابخانه دانشگاه هاروارد است كه در 1638 تأسيس شد. كتابخانه دانشگاه ييل كه در 1701 و كتابخانه دانشگاه استنفورد كه در 1885 تأسيس شد، از ديگر كتابخانههاي دانشگاهي مهم امريكا هستند (58: 1676-1677).
سازمان و مديريت. اجراي برنامهها و فعاليتهاي كتابخانه دانشگاهي به نحو مؤثري منوط به آن است كه اين نهاد بهصورت شايستهاي سازمان داده شود و در برنامهريزي و اداره آن از اصول و انديشههاي پيشرفته مديريت پيروي گردد.
معمولا دانشگاهها هر يك داراي هيئت امنايي هستند كه اساسنامه آنها را تصويب ميكند و برمبناي اين مصوبه كتابخانه نيز شكل رسمي مييابد. در سالهاي اخير برخي تحولات جديد از جمله افزايش تعداد دانشجو و پژوهشگر، گسترش دانش، تأكيد بر يادگيري چند بُعدي، ايجاد رشتههاي جديد، و تأكيد بر پژوهش، در نقش كتابخانههاي دانشگاهي اثرات جدي گذاشته است. در چنين شرايطي كتابخانه دانشگاهي بايد به نحوي اداره شود كه بهرهگيري از منابع، امكانات، و خدمات آن به مؤثرترين صورت باشد.
تا چند دهه پيش، كتابخانه دانشگاهي معمولا از يك كتابخانه مركزي، كه در آن موادي در همه زمينههاي دانش براي دانشجويان دورههاي مختلف و استادان گرد آمده بود، و كتابخانههاي دانشكدهاي، كه مواد و خدمات تخصصي را براي دانشكدههاي وابسته به دانشگاه تأمين ميكرد، تشكيل ميشد.
امروزه، علاوه بر مدل فوق، الگوهاي سازماني نويني متداول شده است. برخي دانشگاهها براي دورههاي كارشناسي خود در بنايي جداگانه كتابخانهاي با همه نوع مواد، تجهيزات، و خدمات لازم بهمنظور برآوردن نيازهاي اساسي دانشجويان اين دورهها ايجاد كردهاند. در اين موارد، كتابخانه مركزي دانشگاه تلاشهايش را متوجه تأمين مواد و خدمات لازم براي دانشجويان دورههاي عالي، پژوهشگران، و استادان كرده است (40: 292).
الگوي ديگر، الگوي متمركز است كه در آن، دانشگاه تنها به نگهداري يك كتابخانه مركزي براي دانشجويان همه سطوح و رشتهها و استادان و پژوهشگران اكتفا ميكند.
مديريت كتابخانه دانشگاهي بخشي از مديريت يك مؤسسه آموزشي محسوب ميشود. بهمنظور تحقق هدفهاي اين كتابخانه و امكان انجام وظايف بزرگ آن در امور آموزش و پژوهش، مديريت اين نهاد بايد برعهده كتابداران متخصصي باشد كه از فلسفه و روشهاي آموزش آگاهي داشته باشند (3: 177). در رأس كتابخانه دانشگاهي، كتابداري متخصص و با تجربه قرار ميگيرد كه نقش وي با توجه به فعاليتهاي گسترده و پيچيده اين كتابخانه، اهميت بسزايي پيدا ميكند. او در برابر رئيس يا معاون پژوهشي دانشگاه مسئول است و گزارشهاي لازم را به رئيس يا معاون آموزشي ارائه ميدهد. البته مسئوليتهاي خطير مدير كتابخانه ايجاب ميكند كه وي ارتباط مستقيمي با رئيس دانشگاه داشته و در برابر وي پاسخگو باشد.
مسئوليت تعيين خط مشيها، شناخت نيازهاي جامعه دانشگاهي، برقراري ارتباط با مديران واحدهاي آموزشي و پژوهشي، و كسب اطلاع درباره برنامههاي مربوط، تنظيم مقررات و برنامهها، انتصابها و تعيين مسئوليتها، تهيه و تنظيم بودجه كتابخانه و دفاع از آن، و نظارت بر هزينههاي مربوط برعهده مدير كتابخانه است. وي بر فعاليت همه بخشها و واحدهاي تابعه نظارت دارد و هدايت و هماهنگي عناصر و فعاليتهاي مختلف از جمله كاركنان، مجموعه، ساختمان، و خدمات كتابخانه از وظايف اوست.
برخورداري از نظرات مشورتي كميته هماهنگي مركب از نمايندگان همه دانشكدهها و مؤسسات تابعه دانشگاه درباره برنامهريزي در زمينه توسعه كتابخانه، مجموعهسازي، ايجاد خدمات جديد، و موارد ديگر براي عملكرد مؤثر كتابخانه مفيد است. بهطور كلي مديريت كارآمد، مستلزم پيشبينيها و برنامهريزيهاي لازم در زمينه هدفهاي كتابخانه، سازماندهي معقول فعاليتهاي مربوط، و محاسبه نيازهاي مربوط به مواد و كاركنان، گزينش و انتصاب و آموزش و سرپرستي كاركنان است (41: 35).
غالب كتابخانههاي دانشگاهي از لحاظ سازمان داخلي، حداقل از دو بخش اساسي، يعني بخشهاي خدمات عمومي و خدمات فني تشكيل ميشود. در رأس هر يك از اين بخشها يك كتابدار متخصص قرار ميگيرد كه معمولا سمت مشاور يا معاون مدير كتابخانه را نيز برعهده دارد. هر كدام از اين بخشها، متناسب با نياز، از همكاري تعدادي كتابدار متخصص و كارمندان دفتري برخوردار ميشوند.
سرپرست بخش خدمات عمومي بر خدمات واحدهاي تابعه از جمله آموزش مراجعان، امانت، مرجع، امانت بين كتابخانهها، خدمات كتابشناختي، خدمات رايانهاي، خدمات تكثير، و مانند آن نظارت مستقيم دارد. واحدهاي تحت نظارت سرپرست بخش خدمات فني، مسئوليت تأمين همه خدمات فني مورد نياز از جمله مجموعهسازي، فهرستنويسي و ردهبندي، نمايهسازي، آمادهسازي، و جزآن را برعهده دارند.
نيروي انساني. گردآوري، سازماندهي، و انتقال اطلاعات كه مايه اصلي پويايي و كفايت آموزشي و پژوهشي دانشگاهها محسوب ميشود، از وظايف اساسي كتابداران كتابخانههاي دانشگاهي است. تدبير، تخصص، و مهارت حرفهاي كتابداران لازمه موفقيت آنان در كار گردآوري، سازماندهي، و حفظ و اشاعه منابعي است كه ذخيره علمي و معنوي و ثمره استعدادها و انديشه بشري محسوب ميشوند (14: 6). بهمنظور ارائه شايسته اين خدمات، نيروي انساني اين كتابخانهها بايد از لحاظ كمّي و كيفي مناسب باشد. نيروي انساني كتابخانه دانشگاهي شامل كتابداران متخصص، دستياران ماهر، و كاركنان واجد شرايط است.
كتابداران متخصص بايد داراي دانشنامه كارشناسي ارشد يا بالاتر در رشته كتابداري و اطلاعرساني باشند و در طي تحصيلات خود درباره اصول و نظريههاي انتخاب، تهيه، سازماندهي، تفسير و اداره منابع كتابخانه، ارائه خدمات اطلاعاتي هدفدار، و مديريت خدمات جديد معلومات شايسته كسب نمايند، بهعلاوه از آنجا كه پيشرفتهايي كه در زمينه روشها و فناوري حاصل شده، تأثير شگرفي در حوزه كتابداري و اطلاعرساني داشته است، اين كتابداران بايد از آنها نيز آگاهي لازم بهدست آورند. تنها با چنين زمينه آموزشي است كه كتابخانههاي دانشگاهي ميتوانند از خدمات نيروهاي متخصص، ماهر، و سازمانده كه بايد مسئوليتهاي سنگيني را به دوش بكشند، برخوردار شوند.
به هر حال در تربيت اين نيروها بايد به اين اصل اساسي توجه شود كه دانشگاهها در عصر انفجار اطلاعات، به خدمات اطلاعرساني شايسته نياز دارند، و "اطلاعرساني نيز، نظير هر حوزه تخصصي ديگر، نيروي انساني آموزش ديده خاصي دارد كه كار سازماندهي و اشاعه اطلاعات در نظامهاي اطلاعاتي تنها از آنها ساخته است" (10: 73).
به سبب خدمات پردامنه، كتابخانه دانشگاهي نياز به خدمات ساير نيروها دارد. اين نيروها ميتوانند منشأ خدمات ارزندهاي براي كتابخانه باشند. به اين نيروها انواع مسئوليتهاي حرفهاي، فني، و دفتري متناسب با صلاحيت و تجربه و استعداد آنها واگذار ميشود. بديهي است كه برقراري رابطه كاري سازنده بين كتابداران و اين نيروهاي پشتيبان، عامل اساسي در انجام موفقيتآميز رسالت كتابخانه خواهد بود.
كميت نيروي انساني. تعداد كاركنان كتابخانه دانشگاهي به نيازهاي برنامهها و فعاليتهاي گوناگون كتابخانه بستگي دارد و عواملي چون هدفها و خدمات كتابخانه، اندازه و ميزان رشد سالانه مجموعه، برنامهها، درجات تحصيلي، تعداد دانشجويان و اعضاي هيئت علمي، و برنامههاي فوقالعاده دانشگاه در تعيين كميت نيروي انساني دخيل است. در اين زمينه مجموعه استانداردهاي انجمن كتابخانههاي پژوهشي و دانشگاهي (اِي. سي. آر. ال.)[1] امريكا معيارهايي را در نظر گرفته است. بر اساس استاندارد شماره 4 اين مجموعه كه درباره نيروي انساني كتابخانهها منظور شده است، تعداد كتابداران مورد نياز را بر اساس فرمول B، كه در آن عوامل مؤثر در تعيين تعداد آنها قيد شده است، ميتوان محاسبه كرد. اين فرمول بهمنظور تعيين تعداد كتابداران معيارهايي به شرح زير ارائه ميدهد :
تعداد دانشجويان، اندازه و رشد مجموعه، عوامل تعيينكننده تعداد كتابداران مورد نياز كتابخانههاي دانشگاهي هستند كه به شرح زير محاسبه ميشود (محاسبه بهصورت تراكمي صورت ميگيرد) :
براي هر 500 نفر دانشجوي تمام وقت يا كسري از آن، تا 10000 نفر 1 كتابدار؛
براي هر 1000 نفر دانشجوي تمام وقت يا كسري از آن، براي بيش از 10000 نفر 1 كتابدار؛
براي هر 100000 جلد كتاب، يا كسري از آن، در مجموعه 1 كتابدار؛
براي افزايش سالانه هر 5000 جلد كتاب، يا كسري از آن 1 كتابدار.
بهمنظور ايجاد تعادلي منطقي ميان تعداد كتابداران متخصص و تعداد ساير نيروها، استانداردهاي مزبور، تعداد ساير نيروهاي موجود در كتابخانههاي دانشگاهي را كمتر از 65 درصدِ تعداد كل نيروي انساني توصيه نميكند (33: 194-195).
آموزش كاركنان. براي اينكه كاركنان كتابخانه وظايف خود را با كارآيي بيشتري انجام دهند و امكان پيشرفتهاي شغلي براي اعضاي كتابخانه فراهم باشد، بايد معلومات و مهارتهاي آنها به موازات پيشرفتهاي نوين حرفهاي افزايش يابد و با اين پيشرفتها روزآمد شود. بدين منظور كتابخانههاي دانشگاهي بايد براي كاركنان خود برنامه آموزشي مستمر تدارك ببينند. در دوراني كه كتابداران متخصص با تحولات فناورانه سريع و رقابتهاي حرفهاي شديد روبهرو هستند، آموزش مستمر، مؤلفه مهمي در پيشرفت كاركنان كتابخانه بهشمار ميرود. در برنامههاي آموزشي كاركنان، به طيف وسيعي از مباحث مختلف بايد پرداخته شود تا هدف آموزش مستمر به نحو جامع تحقق يابد. انجمن خدمات كتابداري و اطلاعرساني بريتانيا[2] آموزش اين طيف را اينگونه جمعبندي ميكند: معلومات تخصصي كتابداري و اطلاعرساني، مديريت، مفاهيم و نظريههاي جديد، پيشرفتهاي فناورانه، و مانند آنها (20: 66).
مجموعه. مجموعه كتابخانههاي دانشگاهي اساس كار آموزش و تحقيق، و مؤثرترين وسيله انتقال معارف محسوب ميشود. امكان دسترسي آحاد جامعه دانشگاهي به يك ذخيره غني و نوشونده دانش و اطلاعات، پيوندي نزديك بين اين جامعه و مجموعه كتابخانه برقرار ميسازد. مجموعه كتابخانه دانشگاهي بايد از جامعيت برخوردار باشد تا كمك كند دانشجو و پژوهشگر در تحصيل دانش پيشرفت كنند. اغراقآميز نيست اگر گفته شود كه باب معرفت و دانش بيش از هر جاي ديگر در كتابخانههاي دانشگاهي گشوده است. كتابخانههاي دانشگاهي بايد بتوانند با پيشرفت دانش هماهنگ شوند، خوراك فكري دانشجويان و پژوهشگران را بهصورت شايسته تأمين كنند و فراگيري دانشهاي بومي و علوم و فنون ملل ديگر در آنها امكانپذير باشد. بنابراين، ناچارند كه به مجموعهاي غني شامل مواد چاپي در همه اشكال آنها، مواد ديداري و شنيداري، مواد گرافيكي، و مواد الكترونيكي مجهز بوده و جوابگوي اين نياز باشند. لذا گردآوري مواد مختلف كتابخانهاي بهمنظور تحقق بخشيدن به هدفهاي يادگيري، و نيل به مرحله شكوفاتر و بارورتر آموزشي و پژوهشي، هدف اصلي كتابخانه دانشگاهي محسوب ميشود. كتابخانه دانشگاهي بايد در گردآوري موادي بكوشد كه در زمان حال و آينده بيشترين خدمت را به هدفهاي دانشگاه، كه برآوردن نيازهاي آموزشي و پژوهشي استادان و دانشجويان است، انجام دهد (35: 103).
امروزه، تحقيقات علمي از اهميت والايي برخوردار است و مهمترين كليد پيشرفت و ترقي و مايه اعتبار هر دانشگاه محسوب ميشود. "در تحقيقات و تأليفات علمي معمولا استاداني موفق ميشوند كه در دانشگاههاي غني و مشهور، در دانشگاههايي كه كادر آموزشي وسيع و وسايل تحقيق كافي در اختيار دارند، تدريس ميكنند" (9: 8). منابع غني كتابخانه دانشگاهي ابزار اساسي تحقيق محسوب ميشود و بهوسيله آنها فرصت آموزش، كسب دانش، تحقيق، و تفكر منطقي براي اقشار مختلف دانشگاهي فراهم ميشود. در تهيه مجموعه بايد سه مسئله را در نظر گرفت:
1. خط مشي انتخاب. خدمات گوناگون كتابخانه دانشگاهي حول عنصر مجموعه دور ميزند. بهمنظور حصول اطمينان از رشد متوازن و انسجام پيوسته مجموعه و برخورداري از رهنمودي دائمي، تدوين خط مشي انتخاب مواد، تبيين هدفهاي مجموعه، و تعيين اولويتها، اقدامي اساسي در امر مجموعهسازي به شمار ميآيد. خط مشي مدون مجموعهسازي در هر كتابخانه ابزاري مفيد در امر انتخاب مواد محسوب ميشود، به دوام و پايداري مجموعه كمك ميكند، و به انتخابكنندگان امكان ميدهد كه با هماهنگي بيشتري براي نيل به هدفهاي تعيين شده عمل نمايند. پي. دانتون به نكات معيني اشاره ميكند كه اولياي دانشگاه در تدوين خط مشي بايد به آن توجه نمايند. وي مينويسد: مديريت دانشگاه با مشورت و راهنمايي گروههاي دانشگاهي مربوط، بايد خط مشي رسمي نسبتآ مفصلي، با توجه به برنامههاي آموزشي و پژوهشي كنوني و برنامههاي احتمالي آينده مؤسسه، تدوين نمايد. اين خط مشي بايد بيانگر ميزان علاقه مؤسسه در زمينههاي خاص علوم و درجه حمايت از آنها و تأكيد بر آنها باشد (35: 133). بهطور كلي خط مشي مدون، بدوآ به بيان هدفهاي خاص مجموعه و چگونگي اجراي خط مشي، نقش شركتكنندگان در انتخاب مواد، و سپس به تعيين معيارها و موازين انتخاب مواد، و نيز تعيين اولويتها و ميزان توجه و تأكيد به هر يك ميپردازد، و سرانجام چگونگي تخصيص بودجه در زمينههاي مختلف را مشخص و روشهاي انتخاب توسط اقشار مختلف دانشگاهي را تعيين ميكند.
2. چگونگي انتخاب. در امر انتخاب مواد در كتابخانههاي دانشگاهي معمولا دو گروه بيشتر درگير هستند. در گروه اول استادان يا به عبارت ديگر متخصصان موضوعي دانشگاه؛ و در گروه دوم كتابداران متخصص قرار دارند. همواره اين سؤال مطرح است كه كدام گروه بايد مسئوليت انتخاب مواد را برعهده گيرد، استادان يا كتابداران و يا هر دو؟ چگونگي شركت آنان و حدود و مسئوليتهاي آنها معمولا در خط مشي مدون به روشني ذكر ميشود. در اغلب دانشگاهها امر انتخاب، مسئوليت مشترك اعضاي هيئت علمي و كتابداران است. كتابخانه دانشگاهي، بايد مشاركت استادان را مغتنم بشمارد و آن را امتياز بزرگي تلقي كند، و همواره در تشويق و ترغيب آنان به اين همكاري كوشا باشد. استادان در رشتههاي تخصصي خود صاحبنظر هستند و منابع و مواد مربوط به رشته خود را بهتر ميشناسند و به نيازهاي حوزههاي تخصصي خود بيشتر اشراف دارند. لذا استاد علاقهمند ميتواند پيشنهادهاي مفيد و سازندهاي به كتابخانه ارائه كند و در امر مجموعهسازي عنصري مؤثر باشد. اما اگر عمده مسئوليت انتخاب به آنان محول گردد، مجموعه به سوي رشتههاي خاصي گرايش پيدا ميكند و انسجام و توازن خود را از دست ميدهد. براي اجتناب از اين وضع، كتابخانه ناگزير بايد خود نقش مؤثرتري در امر انتخاب مواد تقبل نمايد. تشكيل كميته انتخاب مواد با عضويت نمايندگان منتخب دانشكدههاي مختلف بسيار كارساز است و موجب سازماندهي همكاري هيئت علمي با كتابخانه در امر انتخاب خواهد شد. "اعضاي اين كميته براي وظايف انتخاب كتاب پل بسيار مهم و مؤثري بين دانشكده مربوط و كتابخانه مركزي خواهند بود و اين همكاري از نظر رواني و روابط عمومي بسيار مفيد و مهم است" (4: 19). آنچه اهميت بسزايي دارد اين است كه كتابدار دانشگاهي بايد خود عضو مؤثر كميته انتخاب بوده و تشكيل مرتب و اداره جلسات كميته برعهده وي باشد. اوست كه بيش از همه به نيازها و كاستيهاي مجموعه اشراف دارد و بايد آنها را در كميته منعكس كند و در جهت رفع آنها بكوشد.
3. اندازه مجموعه. اندازه مجموعه كتابخانه هر دانشگاه، بستگي به امكانات و شرايط خاص آن دانشگاه دارد. با اين حال اين واقعيت را بايد در نظر داشت كه همواره ميان كفايت آموزشي يك دانشگاه و رشد مجموعه كتابخانه آن رابطه مستقيمي ميتوان يافت. كميّت و اندازه مجموعه به عوامل مختلفي بستگي دارد، از قبيل: تعداد رشتهها و سطوح تحصيلي، تعداد دانشجويان و استادان، برنامههاي پژوهشي، و فعاليتهاي ويژه دانشگاه. در اين زمينه بهعنوان رهنمودي در امر مجموعهسازي، ميتوان از معيارهاي معتبر بهره گرفت و روال مجموعهسازي كتابخانهها را محك زد، و بدين ترتيب، به نقاط ضعف و قوت آنها پي برد. كميته منتخب انجمن كتابخانههاي دانشگاهي و دانشكدهاي كانادا[3] در 1965، رهنمودي براي كتابخانههاي دانشگاهي اين كشور منتشر كرد كه در آن مجموعه پايه در هر كتابخانه دانشگاهي 100000 جلد در نظر گرفته شده است و بدون منظور كردن عواملي نظير مقاطع رشتههاي تحصيلي و تعداد اعضاي هيئت علمي يك دانشگاه، تنها عامل تعداد دانشجويان تمام وقت را ملاك قرار داده و علاوه بر مجموعه پايه به ازاي هر دانشجوي تمام وقت، 75 عنوان توصيه كرده است (51: ج 28، ص 476-477). معيار معتبر ديگر، استانداردهاي انجمن كتابخانههاي پژوهشي و دانشگاهي اِي. سي. آر. ال. است. بر اساس استاندارد شماره 2 اين مجموعه، تعداد مواد چاپي كتابخانه را ميتوان بر اساس فرمول A محاسبه كرد كه در آن عوامل مؤثر در تعيين تعداد جلدهاي مورد نياز منظور شده است. اين فرمول بهمنظور فراهم آوردن يك مجموعه مناسب معيارهايي به شرح زير ارائه ميدهد:
فرمول A
مجموعه پايه 85000 جلد؛
براي هر عضو هيئت علمي تمام وقت 100 جلد؛
براي هر دانشجوي تمام وقت 15 جلد؛
براي هر رشته تحصيلي در سطح كارشناسي 350 جلد؛
براي هر رشته تحصيلي در سطح كارشناسي ارشد بدون سطوح بالاتر 6000 جلد؛
براي هر رشته تحصيلي در سطح كارشناسي ارشد با سطوح بالاتر 3000 جلد؛
براي هر رشته تحصيلي در سطح دكتراي حرفهاي 6000 جلد؛
براي هر رشته تحصيلي در سطح دكتراي تخصصي 25000 جلد (33: 192).
در زمينه مجلات، از آنجا كه نياز مؤسسات آموزشي به اين مواد بسيار متفاوت است، استانداردهاي مزبور اعمال يك فرمول جامع را امكانپذير نميداند، ولي بهطور كلي تهيه هر عنواني را كه بيش از شش بار در سال مورد نياز باشد، توصيه ميكند.
اين استانداردها هر چند خاستگاه غربي دارند و با توجه به نيازها و شرايط دانشگاههاي اين كشورها تدوين شدهاند، ميتوانند در تجربه مجموعهسازي كتابخانههاي دانشگاهي ساير ممالك تا حد زيادي مؤثر واقع شوند.
سازماندهي. هدف دسترسي به منابع كتابخانه دانشگاهي تنها با گردآوري مجموعهاي جامع تحقق نمييابد، و نيل به آن مستلزم سازماندهي و نظم دقيق مواد در كتابخانه است. دانشجويان و پژوهشگران براي مطالعات و پژوهشهاي خود بايد به مجموعهاي كه بر اساس طرحي معين سازمان يافته و با روش علمي مرتب شده است، دسترسي مداوم داشته باشند. امروزه، با توجه به رشد قابل ملاحظه مجموعهها و كثرت انواع مواد مورد نياز كتابخانههاي دانشگاهي، كتابداران ومتخصصان اطلاعرساني با مشكلات روزافزوني در امر سازماندهي مواد مواجه هستند. اين كتابخانهها براي فائق آمدن بر اين مشكلات به خدمات افرادي با تخصصهاي موضوعي و آشنا به زبانهاي مختلف و نيز آشنا به همبستگي بين مواد چاپي و غيرچاپي نياز دارند.
در عرصه علوم كتابداري و اطلاعرساني فنوني وجود دارد كه تنها با بهرهگيري از آنها ميتوان به سازماندهي مواد مختلف پرداخت و از اين طريق اطلاعات گوناگون را دسترسپذير كرد. سازماندهي مواد، فعاليتي تخصصي محسوب ميشود و دو ركن اصلي آن فهرستنويسي و ردهبندي است.
1. فهرستنويسي. طبيعت متحول و رو به رشد مجموعه كتابخانه دانشگاهي نيازمند فهرستي دقيق، انعطافپذير، و روزآمد است؛ فهرستي كه در آن شناسههاي مواد مختلف با اطلاعات دقيق كتابشناختي گرد آمده و از طريق آن هر اثر با مشخصههاي مختلف قابل بازيابي باشد. نخستين و مهمترين هدف فهرست اين است كه امكان دسترسي آسان را به مجموعه فراهم سازد. فهرستنويسي بايد بر اساس ضوابطي صورت گيرد كه امكان رعايت اصول وحدت و هماهنگي و سادگي را در تهيه فهرست فراهم آورد. براي تحقق اين مهم بايد از قواعد فهرستنويسي معتبر از جمله قواعد مربوط به تعيين سرشناسه، فهرستنويسي توصيفي، و تعيين سرعنوانهاي موضوعي بهره گرفت. قواعد فهرستنويسي متداول در كتابخانههاي دانشگاهي، قواعد فهرستنويسي انگلو-امريكن[4] است. فهرست سرعنوانهاي موضوعي متداول در اين كتابخانهها براي كتابهاي فارسي، سرعنوانهاي موضوعي فارسي كتابخانه ملي؛ و براي كتابهاي لاتين، سرعنوانهاي موضوعي كتابخانه كنگره است. كتابخانههاي دانشگاهي كه مجموعههاي تخصصي دارند بهتر است از فهرستهاي سرعنوانهاي موضوعي خاص مثل سرعنوانهاي موضوعي پزشكي (مش) استفاده كنند.
در كتابخانه دانشگاهي كه استفادهكنندگان از فهرست را دانشجويان و پژوهشگران تشكيل ميدهند، بهويژه بازيابي موضوعي اهميت خاصي پيدا ميكند. از اينرو، در تنظيم فهرست بايد تمهيداتي بهكار رود كه بهعنوان ابزاري كليدي در مطالعه و پژوهش، نه تنها نمايانگر مواد همموضوع مختلف باشد، بلكه مواد مربوط به موضوعات وابسته را نيز مشخص سازد و بهطور كلي تصوير روشني از محتواي مجموعه ارائه كند.
بهمنظور پاسخگويي به نيازهاي گوناگون، در كتابخانه دانشگاهي علاوه بر تهيه فهرست عمومي، تهيه و نگهداري ابزارهاي ديگري چون فهرست مشترك، رف سياهه، و فهرستهاي مستند مؤلف و موضوع از ضروريات است. فهرست عمومي مهمترين ابزار اطلاعاتي براي مراجعان محسوب ميشود. انتخاب فهرستي مطلوب است كه امكان روزآمد شدن آن به موازات رشد مجموعه فراهم باشد و دسترسي مراجعان به آن با حداقل تأخير صورت پذيرد. از اواخر قرن نوزدهم به اين طرف فهرستِ برگهاي در كتابخانههاي دانشگاهي متداول بوده است، اما اين فهرست مشكلات خاص خود از قبيل هزينه نگهداري و فرسودگي برگهها را دارد. در سه دهه گذشته با كاربرد وسيع رايانه در كتابخانهها، بسياري از كتابخانههاي دانشگاهي متوجه مزاياي فهرست رايانهاي شده و اين فهرست را جايگزين فهرست برگهاي كردهاند.
از جمله ابزارهاي مهم ديگر در كتابخانههاي دانشگاهي فهرست مشترك است. اين فهرست حاوي شناسههاي مربوط به كليه مواد موجود در كتابخانه مركزي و كتابخانههاي وابسته به آن است. ويژگي برجسته اين فهرست اين است كه محل استقرار مواد را، صرف نظر از شكل آنها، در كتابخانههاي مختلف نشان ميدهد. ممكن است تنظيم آن بر حسب نام مؤلف و يا موضوع باشد. وجود يك فهرست مشترك جامع و دقيق براي مراجعان كتابخانه ميتواند كمك بزرگي باشد و آنها را از سرگرداني و كاوشهاي بيهوده در كتابخانههاي مختلف يك دانشگاه نجات بخشد. اين فهرست همچنين براي همكاريهاي بين كتابخانهاي و كنترل عناوين تكراري مفيد است.
2. ردهبندي. كتابخانه دانشگاهي گنجينه دانش است ومجموعه آن بايد بهصورتي نظام يافته و همبسته ترتيب يابد، بهنحوي كه ارزشهاي نسبي موضوعات مشخص و توالي منطقي و پيوستگي مطلوب آنها تأمين گردد. همچنين گروهبندي مواد بايد بر پايه چنان نظمي باشد كه در عمل از كارآيي بيشتري برخوردار بوده و حداكثر دسترسپذيري به مجموعه براي مراجعان مقدور باشد و امكان بازيابي اطلاعات به آسانترين شيوه ممكن فراهم آيد. مهمترين فني كه در ركن سازماندهي مواد بهكار ميرود، ردهبندي است. اساسآ هدف ردهبندي در كتابخانهها، كنار هم قراردادن موادي است كه بيشتر باهم مورد استفاده قرار ميگيرند. از اينرو، بايد از طرح ردهبندياي بهره گرفت كه شايستگيهاي عملي آن به ثبوت رسيده باشد.
در انتخاب يك نظام ردهبندي براي كتابخانه دانشگاهي بايد همه جوانب امر سنجيده و طرحي انتخاب شود كه مناسب نيازهاي كنوني و آتي كتابخانه بوده و احتمال بروز مشكلات در آن كمتر باشد. اين واقعيت را بايد در نظر داشت كه چنانچه نظام مناسبي بهكار گرفته نشود، تغيير آن و جايگزيني يك نظام جديد كار آساني نخواهد بود. صرف نظر از كتابخانههايي كه با مجموعههاي كاملا تخصصي به طرحهاي ردهبندي ويژهاي نياز دارند، امروزه دو نظام ردهبندي دهدهي ديويي و ردهبندي كتابخانه كنگره در كتابخانههاي دانشگاهي متداول است. نظام ردهبندي موضوعهاي فرهنگي، اصول اساسي ردهبندي را براي سازماندهي دانشهاي مختلف رعايت نميكنند و در آنها موضوعهايي چون دين، زبان، ادبيات، تاريخ، جغرافيا، فلسفه، و هنر ملل شرق بهدليل عدم نياز كتابخانههاي غربي از بسط و تفصيل لازم برخوردار نيستند (15: 468). بهمنظور رفع اين نقيصه ضرورت دارد كه در زمينه اين مباحث گسترشهاي لازم صورت پذيرد تا نيازهاي كتابخانههاي اين كشورها نيز به خوبي برآورده شود.
در سازماندهي مواد كتابخانهاي در كتابخانههاي دانشگاهي برخي مواد نظير كتب ناياب، نسخ خطي، و آرشيوهاي خاص را بهمنظور مقاصد ايمني و حفاظت و نيز منابع مرجع و مجموعههاي رزرو را به خاطر تسهيل در دستيابي به آنها بايد جداگانه نگهداري كرد. مواد سمعي و بصري، نقشهها، و ريزنگارها را بهدليل شكل خاص آنها نميتوان در كنار ساير مواد جاي داد. با اين حال در ساير موارد حتي الامكان بايد از جداسازي مجموعه اجتناب شود.
يكي از وظايف اصلي كتابخانههاي دانشگاهي برعهده گرفتن خدمات فهرستنويسي و ردهبندي منابع كتابخانههاي اقماري بهصورت متمركز است، تا بار سنگيني از دوش كتابخانههاي تابعه بر داشته شود و نيروي انساني اين كتابخانهها بهجاي پرداختن به فعاليتهاي فني كه در غالب موارد نيز در كتابخانههاي مختلف يك دانشگاه بهصورت تكراري انجام ميشود، به خدمات آموزشي و اطلاعرساني بپردازند كه از وظايف اساسيتر آنها محسوب ميشود. بهاين ترتيب، خدمات فهرستنويسي و ردهبندي نيز بهصورت هماهنگ و با كيفيت بهتري توسط متخصصان فهرستنويسي كتابخانههاي مركزي كه از امكانات و منابع غنيتري برخوردارند، انجام ميگيرد.
خدمات كتابخانه دانشگاهي. نقش كتابخانههاي دانشگاهي بهعنوان بخشي از نظام آموزش عالي، مركز گردآوري و انتقال اطلاعات علمي، و كانون تأمين امكانات تحقيق براي پژوهشگران و توسعه علوم محرز است. اما ايفاي اين نقش به ميزان كارآيي خدمات اين كتابخانهها بستگي دارد. در واقع مهمترين هدف كتابخانه دانشگاهي ارائه خدمات و اشاعه اطلاعات در راستاي بر آوردن نيازهاي اطلاعاتي آحاد جامعه دانشگاهي و نهايتآ ارتقاي كيفي دانشگاههاست. بديهي است موفقيت هرگونه برنامهريزي در ارائه خدمات كتابخانه دانشگاهي منوط به شناخت دقيق نيازهاي اطلاعاتي جامعه دانشگاهي است. به عبارت ديگر بايد در نظر داشت كه چه اطلاعاتي ميتواند به امر يادگيري و تعليم و پژوهش كمك كند و چگونه كتابخانه ميتواند اين اطلاعات را تأمين نمايد.
كتابخانه دانشگاهي ميتواند طيف وسيعي از خدمات گوناگون از قبيل آموزش استفادهكنندگان، امانت، مرجع، امانت بين كتابخانهاي، آگاهيرساني جاري، اشاعه اطلاعات گزيده، تكثير مواد، ترتيب جلسات سخنراني در زمينههاي مربوط به خدمات كتابخانه، ايجاد پايگاههاي اطلاعاتي، خدمات كتابشناختي، و كاوش پيوسته را به جامعه دانشگاهي عرضه نمايد؛ همچنين خدمات كتابخانه را در شكل گستردهتر ميتواند براي پژوهشگران خارج از دانشگاه نيز ارائه دهد. برخي خدمات كتابخانه دانشگاهي عبارت است از:
1. آموزش مراجعان. هدف از آموزش مراجعان، آماده كردن آنان براي بهرهگيري مؤثر از كتابخانه بهمنظور دستيابي آسان به منابع و اطلاعات مورد نياز است. ناتواني مراجعهكنندگان، بهويژه دانشجويان، در استفاده بهينه از كتابخانه و خدمات آن در بسياري موارد ناشي از اين است كه آموزش لازم را براي استفاده از كتابخانه فرا نگرفته و مهارتهاي لازم را كسب نكردهاند. از اينرو، رشد مهارتهاي اطلاعاتي مراجعان در صدر وظايف آموزشي كتابخانه دانشگاهي قرار ميگيرد. هدفدار بودن اين وظايف منوط به اين است كه بر طبق برنامهريزي دقيق و سنجيدهاي به مرحله اجرا در آيند. از طريق برنامههاي بازديد از كتابخانه كه معمولا در هفته اول هر سال تحصيلي براي دانشجويان تازه وارد برگزار ميشود، تشكيل سمينارها و جلسات سخنراني و آموزشهاي رسمي ميتوان مراجعان را با كتابخانه و امكانات و خدمات آن آشنا كرد و شيوه بهرهگيري از آن را به آنها تعليم داد و به شرح و تفسير فعاليتهاي آن پرداخت.
واقعيت اين است كه آموزشي مؤثر است كه به هنگام نياز مراجعان به استفاده از اطلاعات به وي داده شود. به عبارت ديگر "مهارتها را بايد عملا و در متن موضوع مورد مطالعه آموخت" (31: 119). بهطور كلي كتابخانه در آموزش استفادهكنندگان، با تبيين نقش كتابخانه در دانشگاه و آموزش مهارتهاي اساسي، با كمك به جويندگان اطلاعات در شناسايي، جايابي، ارزشيابي، و گزينش اطلاعات مورد نياز به آنها ميآموزد كه چگونه مؤثرترين بهره را از نظام كتابخانه دانشگاهي دريافت كنند. بديهي است كتابخانههاي دانشگاهي بهمنظور امكان بهرهگيري مؤثر مراجعان خود از امكانات و منابع كتابخانه به نيروهايي نياز دارند كه بتوانند ماهرانه مدار ارتباط متقابل با مراجعان را به نحوي مطلوب بگشايند؛ به مشكلات و نيازهاي اطلاعاتي آنان پي ببرند؛ با اعتماد به نفس به آموزش آنان ــ از گروههاي تازه وارد گرفته تا پژوهشگران و استادان ــ بپردازند؛ خدمات كتابخانه را به آنان معرفي و نحوه دسترسي به منابع مورد نياز و طرز بهكار بردن اين منابع را برايشان تشريح كنند. در برنامههاي آموزشي پيشرفتهتر، كتابداران دانشگاهي ساختار مواد موجود در يك زمينه موضوعي را براي مراجعان روشن ميسازند؛ و اهميت نسبي اشكال مختلف مواد، از قبيل كتابها، نشريات، پاياننامهها، گزارشهاي تحقيقي، و مانند آن را براي آنان تبيين ميكنند؛ چگونگي استفاده از طيف وسيعي از ابزار و خدمات موجود را كه امروزه كاوش پيوسته و استفاده از لوحهاي فشرده را نيز دربرميگيرد، آموزش ميدهند.
برخي صاحبنظران بر اين عقيدهاند كه آموزش مهارتهاي لازم براي دستيابي به اطلاعات در كتابخانه دانشگاهي كافي نيست، و به نظر آنها جويندگان اطلاعات به آموختن چگونگي سازماندهي، ارزيابي، و انتقال اطلاعات نيز نياز دارند (39: 26). ازاينرو، وظيفه كتابخانه از آموزش مهارتهاي لازم براي كسب اطلاعات فراتر رفته و مهارتهاي مطالعه، يادگيري، و انتقال را هم دربرميگيرد. امروزه، پيشرفتهاي فناوري و تحولات نظام آموزشي بازتاب وسيعي در كتابخانههاي دانشگاهي و برنامههاي آموزشي آنها داشته و آموزش استفاده از اطلاعات اهميت ويژهاي يافته است. رشد پيچيدگي محيط اطلاعاتي، كتابداران را ملزم ميسازد كه در آموزش مهارتهاي اطلاعاتي پوياتر عمل كنند و با حداكثر بهرهگيري از دستاوردهاي فناوري نوين، مهارتهاي بيشتري را به مراجعان بياموزند. در اين شرايط آموزش مراجعان بايد به نحوي صورت پذيرد كه كفايت و كارآيي و استقلال آنان را در كاوشهاي اطلاعاتي افزايش دهد. در پاسخ به اين نياز، آموزش استفاده كننده "از تعليم ابزار، به آموزش مفاهيم؛ و از آموزش كتابخانه به سواد اطلاعاتي و يادگيري مادامالعمر تحول يافته است" (57: 318). به عبارت ديگر در چنين آموزشي "چالش كتابداران، دقيقآ افزودن چيزي بر اطلاعاتي است كه به استفادهكننده عرضه ميشود" (2: 27).
2. امانت. امانت مواد كتابخانهاي بارزترين خدمات در هر كتابخانه بهشمار ميآيد. بخش امانت بيش از هر قسمت ديگر كتابخانه دانشگاهي با مراجعان در تماس است و ميتواند بيشترين تأثير را از كتابخانه و خدمات آن بر آنها داشته باشد. كتابداران اين بخش با معرفي شايسته كتابخانه و خدمات آن به جامعه دانشگاهي و ترغيب اعضاي اين جامعه به بهرهگيري بهينه از آن، ميتوانند تصويري زنده از كتابخانه دانشگاهي بهعنوان يك نيروي آموزشي ارائه و نشان دهند كه مسئوليت اين نهاد تنها به فراهمآوري انفعالي مواد كتابخانهاي محدود نميشود، بلكه برآوردن نيازهاي اطلاعاتي دانشوران و دانشجويان بهصورت مطلوب و انتقال دانش در بالاترين حد توان، هدف كتابخانه بهشمار ميآيد.
تسهيل امر دستيابي به مواد كتابخانهاي براي مراجعان، شرح و تفسير خدمات و مقررات استفاده از كتابخانه، راهنمايي مراجعان در انتخاب صحيح مواد مورد نياز، تشويق آنان در بهرهگيري كامل از كتابخانه و اعمال سياستي صحيح در توزيع مواد، از وظايف اصلي بخش امانت است. اگر وظايف اين بخش تنها عبارت باشد از كنترل كتابها، نگهداري سوابق و جمعآوري جرايم براي كتابهايي كه ديركرد دارند، اين فكر پيش ميآيد كه كار كتابخانه فقط محدود ميشود بهكارهاي عادي كارمندان دفتري (26: ج 1، ص 131). فرايند مطلوب خدمات امانت منوط به آن است كه مواد مختلف بر اساس نظام ردهبندي كتابخانه بهصورت دقيقي در قفسهها نظم يابند، و نظام كارآمدي در امر امانت مواد اعمال شود. امكان دسترسي مستقيم و آزادانه مراجعان به مجموعه نيز در استفاده بهينه از منابع كتابخانه تأثير شگرفي دارد و بدينترتيب گروههاي كثيري از اقشار دانشگاهي به سوي كتابخانه جذب ميشوند.
بهمنظور برآوردن عادلانه نيازهاي اقشار مختلف، اعمال محدوديتهايي در امانت مواد ضروري است و اين امر تدوين مقررات خاصي را ميطلبد. مقررات امانت در مورد مدت زمان امانت و تعداد مواد واسپاري معمولا به موقعيت متقاضي بستگي دارد و ممكن است از يك كتابخانه تا كتابخانه ديگر متفاوت باشد. بهطور مثال طبق مقررات جاري امانت كتابخانههاي دانشگاه تهران، دانشجويان دورههاي كارشناسي 2 جلد كتاب را براي مدت 2 هفته، دانشجويان دورههاي كارشناسي ارشد و بالاتر 3 جلد را براي مدت 2 هفته، و اعضاي هيئت علمي 5 جلد را براي مدت 4 هفته ميتوانند به امانت بگيرند (16: 2). نظريه ديگري ناظر بر اين است كه دانشجويان دورههاي كارشناسي تا 6 جلد را براي مدت 2 هفته، دانشجويان دورههاي كارشناسي ارشد و بالاتر 12 جلد را براي مدت 2 هفته، و اعضاي هيئت علمي 20 جلد را براي مدت زمان نامحدودي ميتوانند در اختيار داشته باشند (54: 90). به اين ترتيب نميتوان براي اين امر فرمول دقيقي قائل شد و هر كتابخانه دانشگاهي بسته به نيازها و امكانات خود ميتواند در مورد مدت زمان امانت و تعداد مواد واسپاري به مراجعان خود تصميم مناسبي اتخاذ كند. در مورد كتابهاي ذخيره و كتابهايي كه تقاضا براي آنها خيلي زياد باشد ممكن است مدت امانت حتي به چند ساعت محدود شود. كتابهاي مرجع، كتابهاي نادر و نفيس، پاياننامهها، نقشهها، اطلسها، برخي مواد ديداري و شنيداري، و مجلات معمولا فقط در محل كتابخانه قابل استفاده هستند و به امانت داده نميشوند.
بخش امانت با توجه به برخورد مستقيم و روزانه با مراجعان، بيش از همه ميتواند به مشكلات و كمبودهاي موجود در مورد منابع و خدمات كتابخانه پي ببرد و نيازهاي يادگيري، آموزشي، و پژوهشي را كشف و آنها را همراه با پيشنهادهاي خود، جهت اتخاذ تدابير مناسب، به مديريت كتابخانه منعكس كند.
3. مرجع. خدمات مرجع يكي از شاخصترين فعاليتهاي كتابخانههاي دانشگاهي بهشمار ميآيد، و بيمناسبت نيست كه آن را جوهر كتابداري دانستهاند. هدف از خدمات مرجع، راهنمايي مراجعهكننده براي دستيابي به اطلاعات مورد نياز است. هماهنگي اين خدمات با نيازهاي مراجعان از وظايف اوليه اين كتابخانهها محسوب ميشود. با توجه به واقعيتهايي از قبيل انفجار اطلاعات، فزوني نيازهاي پژوهشگران، استادان، دانشجويان، و لزوم انجام راهنماييهاي مستقيم و مساعدتهاي فردي كتابخانه به مراجعان و برقراري ارتباط و تبادل مستقيم با آنها، اين خدمات در صدر وظايف كتابخانههاي دانشگاهي قرار ميگيرد. در تاريخ كتابخانهها كمك مستقيم به خوانندگان يكي از دستاوردهاي قرن بيستم محسوب ميشود. در گذشته، كار مرجع به راهنمايي صرف در استفاده از كتابخانه محدود ميشد و اختصاص نيروي انساني متخصص براي آن، از اولويت بالايي برخوردار نبود. بهتدريج، خدمات مرجع بهعنوان مسئوليت محوري كتابخانهها پذيرفته و نيروي انساني تمام وقت براي انجام آن منظور شد.
كتابخانه دانشگاهي بايد براي مراجعان خود امكان دسترسي آسان و مستقيم به مواد مختلف را فراهم كند و راهنماييهاي لازم در مورد چگونگي بهرهگيري از اين مواد را نيز در اختيار آنان قرار دهد. خدماتي از قبيل راهنمايي دانشجو در يافتن مواد مورد نظر در يك زمينه خاص با استفاده از فهرست موضوعي كتابخانه، پيدا كردن مقاله مورد نظر وي با مراجعه به نمايهها، ياري رساندن او در كشف اطلاعات مورد نياز، كمك به مراجعان در استفاده از منابع كتابشناختي پيچيده، راهنمايي در زمينه فنون اطلاعرساني، و ارائه سياهه مواد مورد نياز هر يك از اعضاي هيئت علمي و حتي ارائه خدمات تخصصي اطلاعرساني، جملگي خدمات مرجع محسوب ميشوند.
آموزش عالي، و به موازات آن نقش كتابدار مرجع در حال تغيير است. با دگرگوني در روشهاي آموزشي و گرايش بيشتر به خودآموزي دانشجو تا تعليم مستقيم او، كتابدار مرجع نيز نقش حياتي يافته است. وي در واقع نقش ميانجي بين مراجعهكننده و منابع مرجع را بر عهده دارد. ويژگي بارز كتابدار مرجع، داشتن آگاهي عميق از انواع شكلهاي منابع مرجع است و اينكه با مراجعه به كدام نوع چه پرسشهايي را بهتر ميتوان پاسخ گفت (21: 41). خدمات پاسخگويي در واقع بخشي اساسي از خدمات اطلاعرساني محسوب ميشود. در بسياري موارد پاسخ هر سؤالي را در كتب و يا ساير منابع نميتوان يافت. كتابدار مرجع گنجينهاي از دانستهها در سينه دارد، كه چه بسا دسترسي به آنها از طريق منابع امكانپذير نباشد. برقراري ارتباط با مراجعان، بهويژه دانشجويان، هنر ظريفي است كه كتابدار مرجع بايد از آن بهرهمند باشد. بخش اساسي فرايند مرجع را آگاهي يافتن كتابدار مرجع از نياز مراجعهكننده به اطلاعات تشكيل ميدهد كه در قالب سؤال مطرح ميگردد (28: 14). بدين منظور كتابدار مرجع بايد از فرهنگ سؤال كننده شناخت لازم و از مسئله مورد نظر وي دركي روشن داشته باشد، چون آنچه اهميت دارد كشف خواست واقعي مراجعهكننده است.
امروزه در سايه پيشرفتهاي فناوري نوين، امر توزيع و اشاعه اطلاعات از اثرات شگرف اين پيشرفتها بركنار نبوده است. "با استفاده از امكانات نظامهاي پيوسته رايانهاي و اتصال مراكز اطلاعاتي به فناوريهاي خانگي (نظير تلويزيون، تلفن، و مانند آن) مبادله متون از طريق دورنويس و استفاده از لوح فشرده، مفهوم مرجع و خدمات مرجع دگرگون شده است (11: 24). از اينرو، استفاده از پيشرفتهاي فناوري نوين در كار مرجع در كتابخانههاي دانشگاهي اجتنابناپذير بهنظر ميرسد. به كمك رايانه ميتوان منابع مرجع را در آن واحد كاوش كرد و بسيار سريعتر و راحتتر از مراجعه به منابع چاپي به پاسخ رسيد. با صرف فقط چند دقيقه ميتوان هزاران جمله، دهها كتاب، گزارش، و تحقيق را جهت يافتن پاسخ كاوش نمود (45: ج 1، ص 33). با اين حال هزينه كاوش پيوسته بسيارگران تمام ميشود. عامل هزينه، بسياري از كتابخانههايي را كه خدمات كاوش پيوسته را ارائه ميدهند، وا داشته است كه اين ديدگاه سنتي را كه بر رايگان بودن همه خدمات كتابخانهاي تأكيد داشت، قابل تأمل بدانند (5: 107).
4. امانت بين كتابخانهاي. رشد عظيم تحقيقات علمي در نيم قرن گذشته، تأليفات و انتشارات بيشماري را بهدنبال داشتهاست. به موازات اين رشد بهاي كتب و نشريات علمي در بسياري از كشورها سريعتر از رشد نرخ تورم افزايش يافته است (48: 139). اين در حالي است كه مؤسسات دانشگاهي گسترش چشمگيري يافته كه منجر به تقاضاهاي روزافزوني براي خدمات شده است. در چنين شرايطي حتي مجموعه بزرگترين كتابخانههاي دانشگاهي هم به تنهايي نميتواند همه نيازهاي مراجعان خود را برآورده سازد. بهمنظور رفع اين مشكل، امروزه، كتابخانههاي دانشگاهي ناگزير از خدمات امانت بين كتابخانهها استفاده ميكنند.
امانت بين كتابخانهاي فعاليتي است كه طي آن مواد كتابخانهاي توسط يك كتابخانه بهمنظور استفاده مراجعهكننده كتابخانه ديگر در اختيار اين كتابخانه قرار ميگيرد (46: ج 12، ص 196). در واقع عوامل متعددي از جمله پديده انفجار اطلاعات، اشكال نوين مواد كتابخانهاي، رشد تصاعدي قيمتها، كمبود اعتبارات، و دسترسي كتابخانهها به نظامهاي رايانهاي در گرايش كتابخانهها به بهرهگيري از خدمات امانت بين كتابخانهاي مؤثر بوده است.
كتابخانههاي دانشگاهي با استفاده از نظام امانت بين كتابخانهاي نه تنها به امكانات كتابخانههاي ديگر دست مييابند، بلكه با برخورداري از اين خدمات ميتوانند سياست مجموعهسازي خود را نيز بهبود بخشند. براي مثال آنها ضرورتي نميبينند كه به اشتراك مجله گران قيمتي كه هر از گاهي استادي آن را مطالبه مينمايد، و اين مجله را يكي ديگر از كتابخانههاي عضو تهيه ميكند، ادامه دهند. معذلك در همه موارد بايد هزينههاي تهيه مواد با هزينه استفاده از خدمات امانت بين كتابخانهاي مقايسه شود. بهطور مثال چنانچه مجلهاي بيش از هشت يا نه بار در سال مورد مراجعه قرار گيرد، خريد آن با صرفهتر از امانت گرفتن آن خواهد بود (48: 142). بهطور كلي اين اصل را بايد پذيرفت كه كتابخانههاي دانشگاهي نبايد براي نيازهاي اساسي خود به كتابخانههاي ديگر متكي باشند.
لازمه بهرهگيري مؤثر از خدمات بين كتابخانهاي، وجود فهرستگانهاي جامع، دقيق، و روزآمدي است كه مجموعه كتابخانههاي عضو را منعكس كند. دستاوردهاي فناوري مانند پست تصويري و تلكس ميتواند كمك مؤثري در امر امانت بين كتابخانهها باشد، معذلك مهمترين پيشرفت در اين زمينه توسعه شبكههاي رايانهاي بوده است كه موجب تسهيل در مبادله اطلاعات توسط كتابخانهها در سطح محلي، ملي، و بينالمللي شده است. بدين ترتيب، هر كتابخانه ميتواند از طريق تماس پيوسته با فهرستگان رايانهاي، مراكز دارنده مواد مورد نياز را شناسايي كرده و براي دريافت اقلام مورد نياز با اين مراكز مستقميآ تماس بگيرد.
كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي توسعه يافته در قرن بيستم نقش پيشگامي در توسعه خدمات امانت بين كتابخانهاي ايفا كردهاند. اين فعاليتها گاه دامنه وسيعتري يافته و به اجراي طرحهاي علمي بلندپروازانهاي در زمينه تهيه مواد انجاميده است. براي مثال در امريكا به موجب طرح فارمينگتون[5] حدود 70 كتابخانه دانشگاهي و پژوهشي تحت نظارت انجمن كتابخانههاي پژوهشي در پروژه تهيه منابع خارجي مشاركت دارند. هدف آنها تهيه حداقل يك نسخه از هر نشريه جديد مورد علاقه پژوهشگران ايالات متحده توسط يك يا چند كتابخانه عضو اين طرح است (54: 124).
طرح امانت بين كتابخانهاي در ايران در 1348 توسط مركز اسناد و مدارك علمي ايران با همكاري تعدادي كتابخانه دانشگاهي و تخصصي شروع شد. در اين طرح امانت بين كتابخانهها بيشتر از طريق تهيه فتوكپي انجام ميگيرد (18: 10).
بهطور خلاصه اين واقعيت را بايد پذيرفت كه سياستهاي اقتصادي دانشگاهها نتوانسته است زمينه رشد مجموعه كتابخانهها را بهصورت شايستهاي فراهم آورد. از سوي ديگر با توجه به پديده انفجار اطلاعات و افزايش قيمت كتب و نشريات و نيز مشكلات فراهم آوردن امكانات مادي براي تأمين نيازهاي ضروري، بهنظر ميرسد مناسبترين راه حل، استفاده از خدمات امانت كتابخانهاي باشد (13: 36).
5. تكثير. به موازات خدمات امانت، ايجاد امكانات تكثير مطالب مورد نياز از متداولترين خدمات كتابخانهاي محسوب ميشود. با توجه به لزوم و اهميت اين خدمات، كتابخانههاي دانشگاهي از مدتها پيش با تجهيز خود به دستگاههاي تكثير، اين خدمات را با هزينه حداقل براي مراجعان خود، بهويژه دانشجويان، ارائه دادهاند. با در نظر گرفتن اين واقعيت كه در امانت بسياري از مواد كتابخانهاي ناگزير بايد محدوديتهايي اعمال گردد، خدمات تكثير ميتواند نقش مؤثري در حل اين مشكل ايفا كند. براي مثال، مجلات علمي در كتابخانه دانشگاهي متقاضيان زيادي دارد، از طرفي مجلات را نميتوان به امانت گرفت. وجود خدمات تكثير، مسئله محدوديت امانت اين مواد را تا حد زيادي حل ميكند. خدمات تكثير نه تنها مشكل تحويل اصل سند به متقاضي را بر طرف ميكند، بلكه استفاده همزمان از يك سند را براي استفادهكنندگان ديگر نيز فراهم ميسازد (19: 153). بهطور كلي ميتوان گفت كه با ارائه اين خدمات، امكان دسترسي بيشتري به مواد كتابخانهاي فراهم ميگردد و مراجعان بيشتري از مواد كتابخانهاي بهرهمند ميشوند.
خدمات تكثير را علاوه بر صورت معمول آن كه با استفاده از دستگاههاي فتوكپي و زيراكس انجام ميپذيرد، ميتوان با استفاده از انواع ريزنگارها مانند ريزفيلم، ريزبرگه، و ريزكارت[6] نيز ارائه داد. هر چند اين روش آنطور كه بايد تاكنون متداول نشده است، معذلك با توجه به مزاياي قابل توجه آن از جمله تكثير آسان و ارزان مواد، صرفهجويي در فضا، و حمل و نقل راحت، سرانجام كاربرد وسيع آن در كتابخانههاي دانشگاهي نقش مهمي را در امر تكثير مواد ايفا خواهد نمود.
6. خدمات آگاهيرساني جاري. رشد تصاعدي حجم انتشارات در زمينههاي گوناگون، پيگيري منظم مطالب منتشر شده را براي استادان و پژوهشگراني كه قاعدتآ افراد پر مشغلهاي هستند، تقريبآ غيرممكن ساخته است. در چنين شرايطي سندپردازان و كتابداران براي توسعه خدمات اطلاعاتي و روشهاي مربوط به آن بايد اهتمام بيشتري به عمل آورند. به عبارت ديگر همگامي استادان و پژوهشگران با پيشرفتهاي علمي، منوط به اشاعه سريع اطلاعات جديد توسط كتابخانهها و مراكز اطلاعاتي است. در واقع يكي از مهمترين وظايف هر مركز اطلاعاتي اين است كه اطلاعات مناسب با برنامه سازمان مادر را از ميان مطالب نشريات جديد انتخاب و عناوين مناسب را به نظر افراد ذيربط برساند (1: 323). اين فعاليت به خدمت آگاهيرساني جاري موسوم است. به عبارت ديگر آگاهيرساني جاري عبارت است از ايجاد نظامي بهمنظور مرور فوري نشريات دريافتي، انتخاب اطلاعات مناسب با برنامههاي سازمان متبوع، ضبط اقلام مربوط، و ارسال آنها براي افرادي كه اين اقلام به كارشان مربوط ميشود (38: ج 6، ص 333). در كتابخانههاي دانشگاهي اطلاعات مناسب را ميتوان با استفاده از هر روش ممكن مثلا تماس تلفني، به گردش در آوردن مجلات، تهيه و ارسال فهرست مندرجات مجلات، سياهه اسناد و استانداردها، چكيده پاياننامهها، سياهه توصيفي كتابهاي جديد، خبرنامه آگاهيرساني جاري، و مانند آن در اختيار علاقهمندان قرار داد. از طريق اين خدمات ميتوان استادان، پژوهشگران، و دانشجويان را بهمنظور تسهيل فعاليتهاي مطالعاتي و پژوهشي آنان به موقع در جريان اطلاعات روزآمد در زمينههاي مورد علاقهشان قرار داد و آنان را از پيشرفتهاي نوين در اين زمينهها، مانند نظريهها و فرضيههاي تازه و روشها و فنون جديد آگاه كرد. نكته حائز اهميت اينكه "آگاهي از روشها و نظريههاي جديد شرط لازم كارآيي فزاينده به شمار ميآيد، و در واقع اينگونه بهرهگيري از دانش جديد متخصص را از فنورز متمايز ميسازد" (52: 738).
7. اشاعه اطلاعات گزيده. اين فعاليت يك خدمت آگاهيرساني جاري محسوب ميشود كه بر اساس نيازهاي اطلاعاتي از پيش تعيين شده مراجعان كتابخانه صورت ميپذيرد و يك نظام ماشيني بازيابي اطلاعات است كه در آن با كمك رايانه، اطلاعات مربوط به استفادهكنندگان براي آنان ارسال ميگردد (43: ذيل واژه). براي انجام اين فعاليت ابتدا براي هريك از استفادهكنندگان پروندهاي شامل موضوعهاي مورد علاقه آنها تشكيل ميشود. بر اساس اطلاعات اين پروندهها و به كمك رايانه، مدارك مورد نياز شناسايي و چكيده آن براي متقاضي ارسال ميشود. ارائه اين خدمت بهويژه به استادان و پژوهشگراني كه در زمينههاي خاصي به پژوهشهاي پيشرفتهاي اشتغال دارند، آنان را از جديدترين اطلاعات آگاه ميسازد و مانع كاوشهاي وقتگير آنان ميشود.
واقعيت اين است كه امروزه هزينههاي هنگفتي صرف منابع و خدمات كتابخانههاي دانشگاهي ميشود. توجيه اين هزينهها توسط اين كتابخانهها براي مسئولان هر دانشگاه حائز اهميت خاصي است. بهطور كلي هر چند اولياي دانشگاهها در جهت ارتقاي خدمات كتابخانههاي دانشگاهي نبايد از هرگونه سرمايهگذاري مادي و معنوي دريغ ورزند، اما اين سرمايهگذاري بايد بازتابي عيني و ملموس داشته باشد. از اينرو، در همه حال، بايد سعي شود كه خدمات به شيوهاي مؤثر و اقتصادي ارائه شود و نشان داده شود كه آنها واقعآ در راستاي تحقق هدفهاي دانشگاه و ارتقاي كيفي جامعه دانشگاهي صورت گرفته است. بهويژه زماني كه ابزار الكترونيكي براي دستيابي به اطلاعات در دسترس استفادهكننده نهايي قرار دارد، كتابخانههاي دانشگاهي بايد بتوانند اين نكته را به اثبات برسانند كه منابع و خدمات آنها سهم بسزايي در آموزش و پژوهش مراجعان داشته است (50: ج 55، ص 161-162).
استقرار نظام ماشيني. فناوري نوين ارتباطات و رايانه كه رويهمرفته به آن فناوري اطلاعات اطلاق ميشود، بر توانايي كتابخانهها در گردآوري، سازماندهي، ذخيرهسازي، بازيابي، و اشاعه اطلاعات تأثير قابل توجهي داشته است. بسياري از كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي توسعه يافته، با بهرهگيري از اين فناوري به خودكار كردن خدمات خود پرداخته و خدمات اطلاعرساني را بهطور گستردهاي ارتقا داده و تسهيلاتي براي مراجعان فراهم آوردهاند كه پيشتر امكانپذير نبوده است. اين كتابخانهها همچنين با استفاده از ابزارهاي ارتباطي دوربرد و با دسترسي به پايگاههاي اطلاعاتي، فهرستهاي پيوسته و شبكههاي اطلاعرساني ملي و بينالمللي، دسترسي و كنترل منابع اطلاعاتي را تسهيل و اين امكان را براي پژوهشگران فراهم كردهاند كه به منابع دسترسي سريعتري داشته باشند و اطلاعات مورد نياز خود را در هر كجا كه باشد از طريق كاوش پيوسته به آساني بهدست آورند. اين امكانات تحولات عميقي را در امر كتابداري و اطلاعرساني سنتي در كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي توسعه يافته موجب شده است و غالبآ گفته ميشود كه كتابخانههاي دانشگاهي همگام با انتشارات دانشگاهي و مراكز رايانهاي به بهترين وجه براي اجراي نشر الكترونيكي آثار علمي مهيا شدهاند (32: 197).
يكي از دلايل استقرار نظام ماشيني در كتابخانههاي دانشگاهي غرب، لزوم حل مشكلات پيچيده خدمات اطلاعرساني در جامعه دانشگاهي بوده است. در آنجا طي دو دهه گذشته بسياري از كتابداران دريافتهاند كه بهرغم روند فزاينده مسئوليتهايشان، قادر به استخدام نيروهاي جديد نبودهاند. به عبارت ديگر افزايش تعداد دانشجويان، لزوم تهيه كتابهاي بيشتر، استفاده بيشتر از كتابخانه، و خدمات آن عواملي بوده است كه كتابداران را واداشته است بهمنظور فائق آمدن بر شرايط جديد، نظامهاي رايانهاي را مورد استفاده قرار دهند (42: 10). در واقع چون پيشرفتهاي فناوري رايانه و ارتباطات، وقت و هزينه مورد نياز براي نزديكتر كردن فاصله ميان استفادهكنندگان و منابع اطلاعاتي را تقليل داده است، كتابخانه دانشگاهي نوين ناگزير شده است براي اينكه مركز اطلاعاتي ديگري كه ميتواند بهطور مؤثر اطلاعات مورد نياز استفادهكنندگان را تأمين نمايد، جايگزين آن نشود، خود را با محيط جديد سازگار كند و به سرعت به نهادي از نوع جديد تبديل شود. "اين كتابخانه ديگر سازماني مستقل و خودكفا كه فقط نيازهاي جامعه دانشگاهي را برآورده ميسازد، نبوده و در يك شبكه اطلاعرساني به گرهاي تبديل شدهاست كه نه تنها ساير كتابخانهها، بلكه ساير اجزاي يك نظام اطلاعاتي، شامل ناشران،انجمنهاي حرفهاي،كارگزاران اطلاعاتي، توليدكنندگان پايگاههاي اطلاعاتي، و جز آن را نيز دربرميگيرد" (47: 120). از اينرو، اين مسئله بسيار حائز اهميت است كه كتابدار دانشگاهي "همواره نسبت به تغييراتي كه پيشرفتهاي فناوري تحميل ميكند هشياري نشان دهد، آنها را درك كند و بهويژه خلاقيت آنها را گسترش دهد" (2: 27).
اينكه پيچيدگي و گستردگي اطلاعات مورد نياز در كتابخانههاي دانشگاهي و لزوم دسترسي سريع به تازهترين اطلاعات، و نيز ضرورت ارائه خدمات پيشرفتهتر، استقرار نظام ماشيني را در اين كتابخانهها ضروري ميسازد، امري بديهي است. اما اين امر مستلزم فراهم آمدن زيرساخت اطلاعاتي مناسب و كسب مهارتهاي ارتباطي خوب و توانايي آمادهسازي اطلاعات براي بازيابي، تحليل، بستهبندي، و رساندن اطلاعات در كارآييترين و هدفمندترين شيوه ممكن است. كسب اين مهارتها خود مستلزم برنامههاي آموزشي خلاق و پويا در زمينه فناوري اطلاعات، شناخت جامعه اطلاعاتي، تجزيه و تحليل و مديريت سيستمها، و مديريت اطلاعات است. تدارك چنين برنامههايي از وظايف اصلي كتابخانه دانشگاهي بهشمار ميرود، و در واقع "موفقيت كاربرد فناوري اطلاعات در گرو اين است كه تا چه حد اين آموزش به نحوي صحيح و خوب به مرحله اجرا گذاشته شود" (25: 69). كتابخانه دانشگاهي بايد به موازات استفاده از فناوري نوين اطلاعاتي، برنامههايي را نيز جهت رشد و ارتقاي مهارتهاي لازم براي بازيابي، انتخاب و ارزشيابي اطلاعات در استفادهكنندگان اطلاعات برگزار نمايد. استفادهكنندگان از اين اطلاعات وسيع ابتدا بايد بياموزند كه چگونه با آن برخورد كنند و "به هضم، تفسير، و تجهيز اطلاعات جهت تصميمگيري آگاهانه بپردازند" (23: 224-225). "هر كتابداري ميداند كه كتابخانهها و نظامهاي اطلاعاتي بدون تنظيم وحفاظت دائمي براي لغزيدن به سوي بينظمي آمادگي دارند. تجربه 20 سال نخست ماشيني شدن كتابخانهها نشان داده است كه فناوري اطلاعاتي ابزار مهمي است كه براي اجتناب از اين لغزش در اختيار ما قرار دارد" (34: 233).
فضاي كتابخانه دانشگاهي. فضا يكي از اساسيترين عناصر كتابخانه دانشگاهي محسوب ميشود و ميتواند نقش تعيينكنندهاي در موفقيت و شكست برنامههاي آن داشته باشد. در واقع ميان فضاي مناسب كتابخانه و ميزان بهرهگيري از خدمات آن رابطه مستقيمي وجود دارد و مطالعه و پژوهش در محلي راحت، آرام، دلپذير، جذاب، و دسترسپذير كه لازمه هر كانون علمي و فرهنگي است، نتايج پربار فراواني بهدنبال دارد. با پيشرفت صنعت نشر و متعاقبآ با رشد سريع كتابخانههاي دانشگاهي، همچنين با رشد روزافزون تعداد دانشجويان و فزوني رشتههاي تحصيلي، تأمين فضاهاي لازم و هماهنگي آنها با نيازهاي واقعي، بهصورت يكي از مسائل حياتي اين كتابخانهها در آمده است. لذا امروزه بهمنظور افزايش سودمندي عملكرد و خدمات اين كتابخانهها براي دانشجويان و پژوهشگران و تحملپذير كردن امور روزمره براي كاركنان، به ساختمان و تجهيزات اين مراكز توجه زيادي ميشود و نيازهاي فني و عملي در مرتبه اول اهميت قرار ميگيرد.
ضرورت تناسب فضاي كتابخانههاي دانشگاهي با طيف وسيعي از خدمات و فعاليتهاي آنها ايجاب ميكند كه فضا تابع عملكرد اين كتابخانهها باشد. شيوه اختصاص فضاهاي جداگانه و انعطافناپذير براي مواد و تجهيزات، مطالعه، مرجع، نشريات ادواري، و تالارهاي سخنراني بهدليل عدمانعطاف اين فضاها، امروزه منسوخ شده است. آنها بهدليل همين عدمانعطاف، قابليت تغيير شكل و پاسخگويي به نيازهاي جديد مانند مطالعات گروهي، گسترشهاي موردي، استقرار تجهيزات جديد، و ارائه خدمات نوين را ندارند. در طول نيم قرن گذشته تحولاتي اساسي در طرحريزي ساختمان كتابخانههاي دانشگاهي در جهت توجه به عملكرد بناها و نيازهاي استفادهكنندگان رخ داده است. در نگرشهاي نوين، روش قديمي كه در آن مخزن اصلي اغلب در چند طبقه قرار ميگرفت و چند تالار مطالعه عظيم آن را احاطه ميكرد، ديگر كاربردي ندارد. "در گذشته، در ساختمانهاي با كاربرد ثابت، هر فضا - اتاق مطالعه، مخازن كتاب، اتاق مرجع، اتاق خدمات فني، و جز آن ـ ويژه كاربرد معيني منظور ميشد و امكان كمي براي انتقال فعاليتها وجود داشت. در بناهاي موسوم به مدولار[7] - متشكل از فضاهاي مكعبي كه بيشتر فعاليتهاي كتابخانهاي در هر يك امكانپذير است - قابليت جابهجايي بسيار است. تقريبآ همه كتابخانههاي دانشگاهي كه بعد از جنگ جهاني دوم ساخته شدهاند، از اين نوع ميباشند" (36: 429). در نظام مدولار با استفاده از ستونهايي كه بهطور متناسب فاصلهبندي شدهاند، فضاهاي لازم طبق نيازهاي متغير تعيين ميشوند. "در اين روش، بسياري از قسمتهاي بنا قابليت تغييرپذيري داشته و بهجز عناصري ثابت و اساسي نظير پلكانها، بالابرها، دستشوييها، و سرسراها، از همه فضاي كتابخانه ميتوان براي هر نوع فعاليت كتابخانهاي استفاده نمود و هر قسمت را ميتوان به آساني براي انجام فعاليت مورد نظر آماده ساخت" (37: 395).
يكي از ويژگيهاي بارز كتابخانههاي دانشگاهي تمايل آنها به رشد و بالندگي است. اين رشد كه لازمه حيات و پويايي اين كتابخانههاست، نياز به فضاهاي بيشتري را در آينده مطرح خواهد ساخت. استفاده از دستاوردهاي فناوري نوين از قبيل نوارها و ديسكهاي رايانهاي، ريزنگارها، خدمات دورنويس، و نيز عضويت كتابخانهها در شبكه امانت بين كتابخانهاي ممكن است تا حدي مانع رشد هندسي مجموعه شوند، اما رشد حسابي را موجب ميگردند. به عبارت ديگر اين توقع در مراجعان بهوجود ميآيد كه مجموعه در زمينههاي مورد نظر بايد همه چيز را در اشكال مختلف دربرگيرد. به هر صورت در برنامهريزيهاي مربوط به تأمين فضاي كتابخانهها، توجه به مسئله رشد مجموعه بايد از اولويت بالايي برخوردار باشد. هنگام برنامهريزي ساختمان كتابخانه جديد بايد هدفهاي كتابخانه و نوع خدمات آن روشن باشد. تجهيزات و خدمات مربوط به اشكال مختلف فناوري كتابخانهاي، تعداد دانشجويان، كاركنان، اندازه مجموعه، افزايش سالانه مجموعه، تعداد رشتهها و مقاطع تحصيلي، و بهطور كلي برنامههاي آموزشي هر دانشگاه عواملي محسوب ميشوند كه در طرحريزي بناي كتابخانه تأثير تعيينكنندهاي دارند (12: 129). "ساختمان كتابخانه را همواره بايد با توجه به نيازهاي بيست تا سي سال آينده كتابخانه در نظر گرفت. البته اين دورنگري جز با حدس و گمان انجام نميگيرد، ولي بهتر آن است كه اين حدس و گمان بر پايه واقعيت باشد و تعداد اين واقعيتها هر قدر بيشتر باشد به حقيقت نزديكتر است" (30: 299).
از خصوصيات برجسته كتابخانههاي نوين فضاي باز و انعطافپذير آنهاست كه با استفاده از قفسهبندي متحرك و تنها تعداد قليلي اتاق مجزا و ديوار ثابت تأمين ميگردد. در اين كتابخانهها مفاهيم و برنامههاي آموزشي جديد كه مستلزم تجهيزات ويژه كتابخانهاي است به آساني قابل اعمال است. اين كتابخانهها دور از كانونهاي سروصدا و مراكز جنب و جوش احداث ميشوند. در آنها مسائل تهويه، نور، حرارت، و امكانات ايمني دقيقآ مورد بررسي قرار ميگيرد. با استفاده از دستگاههاي تهويه مطبوع، نيازي به سقفهاي بلند در آنها نيست و اين امر باعث صرفهجويي در فضا ميگردد. در اين كتابخانهها ترتيب استقرار بخشها و خدمات مختلف و نحوه ارتباط آنها بهمنظور بهرهگيري مؤثر از خدمات كتابخانه حائز اهميت فراوان است. طراحي داخلي آنها و رعايت اصول زيبايي شناختي در آنها، جنبههاي ظريفي هستند كه نبايد از آن غافل شد (12: 132).
اندازه فضاهاي مورد نياز كتابخانه دانشگاهي به عوامل مختلفي بستگي دارد كه اهم آنها عبارتند از: تعداد دانشجويان، اندازه مجموعه، و تعداد كاركنان كتابخانه. در اين زمينه نيز مجموعه استانداردهاي انجمن كتابخانههاي پژوهشي و دانشگاهي معيارهايي در نظر گرفته است. بر اساس استاندارد شماره 6 اين مجموعه كه درباره ساختمان كتابخانهها منظور شده است، فضاي مورد نياز را بر اساس فرمول C كه در آن عوامل مؤثر در تعيين فضاهاي مورد نياز در نظر گرفته شده است، ميتوان محاسبه كرد. فرمول C بهمنظور تعيين مساحت فضاهاي مورد نياز كتابخانهها معيارهايي را ارائه ميدهد و تعداد دانشجويان، تعداد كاركنان، و فضاي مورد نياز آنها و تعداد مجلّدات موجود در مجموعه در آن منظور شده است. فضاهاي مورد نياز جهت استقرار مواد غيرچاپي و ريزنگارها و خدمات مربوط به آنها، آموزشهاي كتابشناختي جهت گروهها، و فضاي مورد نياز براي تجهيزات و خدمات مربوط به اشكال مختلف فناوري كتابخانهاي بايد به حاصل اين محاسبه افزوده شود. روش محاسبه با اين فرمول به شرح زير است:
الف. فضاي مورد نياز مراجعان. تعداد صندلي مورد نياز در يك كتابخانه دانشگاهي كه كمتر از پنجاه درصد دانشجويان تمام وقت آن در كوي دانشگاه اقامت دارند، به ازاي هر پنج دانشجو يك صندلي محاسبه ميشود. اين تعداد در دانشگاههاي شبانه روزي خاص به ازاي هر چهار دانشجو يك صندلي محاسبه ميگردد. فرض بر اين است كه هر جاي مطالعه بر اساس كاربرد آن بين 32/2 تا 25/3 مترمربع فضا نياز دارد.
ب. فضاي مورد نياز براي كتابها. فضاي اختصاص يافته به كتابها بايد بهمنظور امكان توزيع راحت و مرتب مجموعه طبق نظام ردهبندي كتابخانه كفايت داشته، و فضاي لازم براي رشد مجموعه را نيز شامل شود. فضاي كل مورد نياز طبق فرمول زير محاسبه ميشود :
متر مربع[8] هر جلد
براي 150000 جلد اول 009290/0
براي 150000 جلد بعدي 008361/0
براي 300000 جلد بعدي 007432/0
براي موجودي بيش از 600000 006503/0
ج. فضاي مورد نياز براي كاركنان. فضاي مورد نياز براي كاركنان، خدمات و فعاليتها، فهرستها، فايلها، و تجهيزات، حدودآ 81 حاصل جمع فضاي مورد نياز براي كتابها و مراجعان طبق ضوابط مندرج در بندهاي الف و ب، محاسبه ميشود.
اين فرمول مبين فضاي خالص اختصاص يافته به يك كتابخانه بهمنظور انجام رسالت آن با حداكثر كارآيي است. فضاي خالص اختصاص يافته حاصل جمع همه فضاها، در همه طبقات يك ساختمان است كه براي عملكردها يا مقاصد كتابخانهاي منظور شده يا مفيد است (33: 197).
كتابخانههاي دانشگاهي در كشورهاي در حال رشد. امروزه كشورهاي در حال رشد تلاش ميكنند در زمينه پيشرفتهاي علمي و فني عقب ماندگيها را جبران كرده و خود را به پاي كشورهاي پيشرفته جهان برسانند. تحقق اين مهم منوط به تأمين نيروهاي متخصص است كه تنها دانشگاهها ميتوانند از عهده تربيت آنها برآيند. ازاينرو، اين كشورها به تأسيس دانشگاهها همت گماشته و بهمنظور برآوردن نيازهاي آموزشي و پژوهشي اين دانشگاهها، براي آنها كتابخانههايي ايجاد كردهاند.
يكي از ويژگيهاي بارز كتابخانههاي دانشگاهي در كشورهاي در حال رشد، عدم كفايت مجموعه آنها بهويژه در مقايسه با كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي پيشرفته بوده، كه اين امر بيشتر ناشي از اعتبارات ضعيف آنهاست. كمبود كتب و نشريات علمي و فني، بهويژه به زبانهاي خارجي، تلاشهاي استادان و دانشجويان را در آگاهي يافتن از آخرين پيشرفتهاي علمي و فني جهان با مشكل روبهرو ميسازد.
با مقايسه مجموعه چند نمونه از كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي در حال رشد با كتابخانههاي دانشگاهي تقريبآ همزاد آنها در كشورهاي توسعه يافته، برخي تفاوتهاي فاحش روشن ميشود. مجموعه كتابخانه دانشگاه اللهآباد هند كه در 1887 تأسيس شد، اكنون بالغ بر 528000 جلد است، در حالي كه مجموعه كتابخانه دانشگاه بيرمنگام (تأسيس 1880) رقم 2000000 جلد را نشان ميدهد. كتابخانه دانشگاه كلكته (1857) اكنون داراي 679000 جلد كتاب است، در حالي كه كتابخانه دانشگاه ايالتي لوئيزيانا[9] در امريكا كه سه سال بعد از آن يعني در 1860 تأسيس شد، اكنون 2270617 جلد كتاب دارد. كتابخانه دانشگاه جان اف. كندي در آرژانتين (1961) فقط 50000 جلد و كتابخانه مركزي دانشگاه فلوريدا[10] در امريكا كه دو سال بعد از آن، تأسيس شد 864415 جلد كتاب دارد. مجموعه كتابخانه دانشگاه ساگرادو كوركائو[11] در برزيل (1956) تنها 6000 جلد و كتابخانه دانشگاه نيواورلئانز[12] در امريكا (1958) مجموعهاي بالغ بر 1100000 جلد كتاب دارد. همچنين دانشگاه لاگوس در نيجريه (1962) داراي 250000 جلد و مجموعه كتابخانه دانشگاه وارويك[13] در انگلستان كه يك سال بعد ايجاد شد مشتمل بر 7000000 جلد است (58: 1676-1677).
ويژگي مشترك ديگر كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي در حال رشد، فقدان نيروهاي متخصص كتابداري و اطلاعرساني كافي در آنهاست. عوامل مؤثر در اين كمبود را ميتوان چنين خلاصه كرد: فرهنگ كتاب در بسياري از اين كشورها نوپاست و علاقه به خواندن بخشي از خصلتهاي ملي نشده است. جاي تعجب نيست كه حرفه كتابداري در غالب اين كشورها از اعتباري شايسته برخوردار نيست و در نتيجه جاذبه كافي ندارد. بهعلاوه در آنها مدارس كتابداري سابقه چنداني ندارد. همچنين دستمزد كمي كه به كتابداران دانشگاهي در مقايسه با دستمزد همتايان آنها در هيئتهاي علمي در بعضي كشورها پرداخت ميشود، يكي از علل اساسي كمبود نيروي متخصص در اين كتابخانهها به شمار ميآيد (49: 27).
تفاوت بارز ديگر كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي در حال رشد و كشورهاي توسعهيافته در اين است كه خدمات در كتابخانههاي دانشگاهي كشورهاي در حال رشد زير سطح استاندارد ارائه ميشود. اين امر در بسياري موارد ناشي از كمبود نيروهاي متخصص، مجموعههاي ضعيف، بيبهرهگي از فناوري نوين و ادامه خدمات به شيوههاي سنتي و ساير عواملي است كه بيشتر برخاسته از طبيعت "در حال رشد" اين كشورهاست.
افزوده. كتابخانههاي دانشگاهي ايران. كتابخانههاي دانشگاهي در ايران به تبع عمر كوتاه دانشگاههاي مدرن در ايران، در مقايسه با همتاهاي غربي قدمت كمتري دارند. نخستين دانشگاه به معناي دقيق كلمه در ايران دانشگاه تهران است كه در 1313 تأسيس شد. گرچه پيش از آن يكي دو مؤسسه آموزش عالي نظير دانشگاه علم و صنعت فعلي (1377ش.) و دارالمعلمين عالي (= دانشگاه تربيت معلم) و از آنها بسي پيشتر، دارالفنون (1268ق.) تأسيس شده بودند و هر يك از اينها داراي كتابخانه بودند. در اينجا با كتابخانهها و در نهادهاي آموزشي قبل از دوران مدرن نيز كاري نداريم. به پيشينه كتابخانههاي اين قبيل مراكز در مدخلهاي مربوط نظير ايران، كتابخانههاي*، در اين دايرهالمعارف پرداخته شده است. سابقه اين دسته از كتابخانهها را ميتوان تا دوران باستان نيز پي گرفت، اما آنچه كه در اينجا اهميت دارد بيان برخي ويژگيهاي عمده كتابخانههاي دانشگاهي در ايران معاصر است.
نخستين كتابخانههاي دانشگاهي در ايران بهدنبال تأسيس نخستين دانشكدههاي دانشگاه تهران ايجاد شدند. اما قديميترين از آن ميان، كتابخانه دانشكده حقوق (1318) است كه ميراث كتابخانه مدرسه عالي علوم سياسي (1299ش.) بود.
دانشكدههاي ادبيات، پزشكي، فني، و علوم ديگر دانشكدههاي مهم دانشگاه تهران بودند كه در آنها كتابخانههاي دانشكدهاي نوين تأسيس شد. بهتدريج و با تأسيس دانشگاههاي جديد، بر تعداد كتابخانههاي دانشگاهي كشور افزوده شده است بهطوري كه بر اساس گزارش سال 1382 (8: 88، 95) 67 كتابخانه مركزي دانشگاهي در ايران وجود دارد كه 37 واحد آنها از سال 1357 (بعد از انقلاب اسلامي) تأسيس شدهاند. متوسط عمر كتابخانههاي تأسيس شده قبل از 1357 نيز نزديك به 20 سال است.
غير از جواني، ويژگي ديگر نظام كتابخانههاي دانشگاهي ايران غيرمتمركز بودن اغلب آنهاست. دستكم 31 دانشگاه داراي بيش از چهار كتابخانه دانشكدهاي هستند؛ ولي چهار دانشگاه كه قبل از 1357 تأسيس شدهاند بهنام دانشگاه الزهرا، دانشگاه كردستان، دانشگاه شاهرود، و دانشگاه بينالمللي امام خميني (كه در هنگام تأسيس "دانشگاه دهخدا" نام داشت) يا فاقد كتابخانه دانشكدهاي هستند و يا تنها يك كتابخانه دارند.
ويژگي سوم كتابخانههاي دانشگاهي ايران كه آن را از كتابخانههاي دانشگاهي در كشورهاي انگليسي زبان جدا كرده، حضور تقريبآ بلااستنثاي كتابخانهاي با وصف "مركزي" است.
كتابخانههاي مركزي دانشگاهها در ايران. كتابخانههاي مركزي در دانشگاههاي ايران پديدههاي نسبتآ جديدي هستند. كتابخانه مركزي قديميترين دانشگاه كشور، يعني دانشگاه تهران، در سال 1350 تأسيس شد، يعني 32 سال پس از تأسيس نخستين كتابخانه دانشكدهاي آن (كتابخانه دانشكده حقوق و علوم سياسي كه در سال 1318 افتتاح شد). بر اساس گزارش سال 1382، تعداد 67 كتابخانه مركزي دانشگاهي در ايران وجود دارد كه البته پانزده واحد آن در اصل كتابخانههاي دانشكدههاي پزشكي هستند. پس از جدا كردن دانشكدههاي علوم پزشكي از دانشگاهها در اواسط دهه 1360 و تبديل آنها به دانشگاههاي علوم پزشكي، كتابخانههاي آنها نيز عنوان "كتابخانه مركزي" گرفتند، از اينرو، تاريخ تأسيس آنها غالبآ گمراهكننده است (مانند كتابخانه مركزي دانشگاه علومپزشكي مشهد كه تأسيس آن 1328 اعلام شده است، حال آنكه در اين تاريخ، اين كتابخانه بهعنوان كتابخانه دانشكدهاي تأسيس شده است). با كنار گذاشتن اين 15 كتابخانه، در دانشگاههاي كشور 52 كتابخانه مركزي وجود دارد كه عمر متوسط آنها 27 سال است. نخستين اينها، كتابخانه مركزي دانشگاه صنعتي اميركبير (تأسيس 1337) و آخرين آنها كتابخانه مركزي دانشگاه خليج فارس (1372) است (8: 100، 126). از اين شمار 15 واحد، تنها كتابخانه موجود در دانشگاه خود هستند؛ مابقي بين 1 تا 29 كتابخانه دانشكدهاي يا مؤسسهاي دارند.
اكثر اين "كتابخانههاي مركزي دانشگاهي" مجموعههاي بسيار كوچك و گاه ناچيز دارند (جدول 1). مجموعه بزرگترين آنها (مركزي دانشگاه تهران) داراي كمي بيش از نيم ميليون جلد است. در حالي كه اين رقم به همراه مجموعه 29 كتابخانه دانشكدهاي و اقماري اين دانشگاه (كه به حدود 3 ميليون جلد ميرسد) مجموعه هنگفت و قابل توجهي ــ حتي در سطح جهاني ــ است، مجموعه برخي ديگر از كتابخانههاي مركزي اعتبار نام آنها را بهعنوان كتابخانه مركزي دانشگاهي با ترديد روبهرو ميكند. 23 واحد از اينها متوسط 35 سال عمر دارند و مجموعهشان كمتر از 50000 جلد است. زيربناي آنها نيز از 200 تا 20000 مترمربع در نوسان است و تعداد كاركنانشان نيز بين 2 تا 102 نفر است. همه اين كتابخانهها بهعنوان كتابخانه مركزي تأسيس نشدهاند. گذشته از 15 كتابخانه علوم پزشكي كه پيش از اين به آنها اشاره شد، برخي نيز با عنوانهاي ديگر ايجاد شدهاند. مثلا كتابخانه مركزي دانشگاه فردوسي مشهد، ابتدا با نام "مركز فهرستنويسي و سازماندهي مواد" براي كتابخانههاي اين دانشگاه ايجاد شد. برخي نيز فقط براي گروهي از كتابخانههاي يك دانشگاه "مركزي" تلقي ميشوند، مانند كتابخانه مركزي دانشگاه شيراز كه در واقع كتابخانه علوم انساني و اجتماعي اين دانشگاه است و دانشكدههاي فني و مهندسي را با آن كاري نيست. در مواردي در يك دانشگاه جوان، مانند دانشگاه شهيد بهشتي (كه در هنگام تأسيس "دانشگاه ملي ايران" نام داشت) كتابخانه مركزي به قصد آنكه تنها كتابخانه دانشگاه باشد تأسيس شد. اما بعدآ از آن عدول شد و تالارهاي مطالعه دانشكدهها بهتدريج به كتابخانهاي براي همان دانشكده تبديل شدند (جدول 1).
متأسفانه در نوشتههاي كتابداري فارسي تعريف دقيقي از رسالتها، مسئوليتها، و وظايف كتابخانههاي مركزي در كشور ارائه نشده و بررسي كلي يا انفرادي هم از آنها صورت نگرفته است. ارتباط سازماني و خدماتي اين كتابخانهها با كتابخانههاي دانشگاه مربوط بسيار اندك و يا بسيار مبهم است و بيشتر كتابخانههاي مركزي، عملا بهعنوان كتابخانهاي مستقل در دانشگاه فعال هستند. دانشكدهاي بودن نظام خدمات كتابخانهاي در دانشگاههاي ايران و در عين حال حضور كم و بيش بياستثناي "كتابخانه مركزي" در آنها اين سؤال را پيش ميآورد كه "سبب تأسيس اين كتابخانهها چه بوده است، چه كاركرد ويژهاي از آنها انتظار رفته و ميرود؟ اين كتابخانهها تا چه حد توانستهاند منظورها را برآورده كنند؟ آيا نظام موجود خدمات كتابخانهاي در دانشگاههاي ما كارآمدترين و اقتصاديترين نظام است؟
جدول 1. كتابخانههاي مركزي دانشگاهي ايران و برخي مشخصههاي آن[14]
مآخذ: 1) آترتون، پاولين. مباني نظامها و خدمات اطلاعاتي. ويراسته عباس حرّي. فصل 5: "نظامها و خدمات اطلاعرساني". ترجمه مهرانگيز حريري. تهران: مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران، 1373؛ 2) آمارال، سولي آنجليكا. "خدمات كتابداري در راه توسعه اجتماعي". ترجمه عبدالحسين آذرنگ. در گزيده مقالات ايفلا: (كوبا: 21-27، اوت 1994). زير نظر عباس حرّي؛ به همت تاجالملوك ارجمند. تهران: كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1374، ص 11ـ30؛ 3) ابرامي، هوشنگ. شناختي از دانششناسي: علوم كتابداري و دانشرساني. تهران: انجمن كتابداران ايران، 1356؛ 4) انصاري، نوشآفرين. "انتخاب كتاب در كتابخانههاي دانشگاهي". خبرنامه انجمن كتابداران ايران. دوره پنجم، 4 (زمستان 1351): 12-31؛ 5) بركس، رابرت اس. "خدمات كامپيوتري مرجع و تأثير آن بر كتابداران شاغل". ترجمه طاهره زرين. نشريه علوم تربيتي. س. دهم، 3-4 (1376): 100-109؛ 6) "بودليان، كتابخانهي". دايرهالمعارف فارسي ]مصاحب[. ج 1، ص 459؛ 7) تامپسون، جيمز. تاريخ اصول كتابداري. ترجمه محمود حقيقي. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1366؛ 8) تعاوني، شيرين (خالقي)؛ عزيزي، ايراندخت و عالمي، زهرا. راهنماي كتابخانههاي تخصصي و دانشگاهي ايران به انضمام راهنماي كتابخانههاي زندان. ويرايش 3. تهران: كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1382؛ 9) حافظي، صمد. "سياست آموزش عالي در امريكا: تجزيه و تحليل پارهاي از مسائل عمده". نشريه دانشكده علوم تربيتي. دوره ششم، 1 (پاييز و زمستان 1355): 1-17؛ 10) حرّي، عباس. "بانك اطلاعات فرهنگي". در مروري بر اطلاعات واطلاعرساني. تهران: هيأت امناي كتابخانههاي عمومي كشور، دبيرخانه، 1372، ص 69-75؛ 11) همو. "مفهوم كتاب مرجع". فصلنامه پيام كتابخانه. س. دوم، 1 (بهار 1371): 22-24؛ 12) حقيقي، محمود. "ارزيابي فضاي كتابخانههاي دانشگاهي شهر تهران". مجله روانشناسي و علوم تربيتي. س. اول، 1 (زمستان 1373): 111-؛135 13) همو. "ارزيابي مجموعه كتابخانههاي دانشگاهي شهر تهران". فصلنامه پيام كتابخانه. س. سوم، 1 (بهار 1372): 18-36؛ 14) همو. "ارزيابي نيروي انساني كتابخانههاي دانشگاهي شهر تهران". فصلنامه پيام كتابخانه. س. سوم، 2 و 3 (تابستان و پاييز 1372): 6-21؛ 15) همو. "گسترش رده اسلام در نظامهاي ردهبندي ديويي و كنگره: تجلي وحدت دانش و تجربه". تحقيقات اسلامي. س. ششم، 1 و 2 (1370): 467-476؛ 16) دانشگاه تهران. "آيين نامه امانت كتابخانههاي دانشگاه تهران". بخشنامه شماره 73846/2 مورخ 24/11/1363؛ 17) ديوان، محمدرستم. "كتابخانههاي جهان اسلام در قرون وسطي". ترجمه حسين اسلامي. آئينه پژوهش. س. پنجم، 29-30 (بهمن و اسفند 1373): 18-27؛ 18) سينايي، علي؛ توفيق، مسعود. انتخاب كتاب: راهنماي كتابداران و كتابخانهها. تهران: مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران، 1355؛ 19) سينگ، موهيندر. مديريت كتابخانه و نظام اطلاعرساني: نظريه و عمل. ترجمه غلامرضا فدايي عراقي. تهران: هيئت امناي كتابخانههاي عمومي كشور، دبيرخانه، 1373؛ 20) شاذري، عبدوس ستار؛ آشور، محمدصالح و الرحمان، سجاد. "پيشبرد برنامه آموزشي مستمر در كتابخانههاي دانشگاهي". ترجمه مهناز ملكي معيري. پيام كتابخانه. س. سوم، 4 (زمستان 1372): 65-72؛ 21) شربي، لوئيز. "آموزش كتابدار مرجع: يك دوره مقدماتي". ترجمه شيفته سلطاني. فصلنامه كتاب. دوره سوم، 1-4 (1371): 29-41؛ 22) شلبي، احمد. تاريخ آموزش در اسلام. پارسي كرده محمدحسين ساكت. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1361؛ 23) فورد، باربارا جي. "سواد اطلاعاتي بهعنوان يك مانع". ترجمه ثريا قزلاياغ. در گزيده مقالات ايفلا (كوبا: 20-27 اوت 1994). زير نظر عباس حرّي؛ به همت تاج الملوك ارجمند. تهران: كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1374، ص 224-248؛ 24) كسائي، نورالله. مدارس نظاميه و تأثيرات علمي و اجتماعي آن. تهران: دانشگاه تهران، 1358؛ 25) گاي، رابين فردريك. "آموزش درون سازماني تكنولوژي اطلاعات". ترجمه نازنين قائم مقامي. فصلنامه كتاب. دوره اول، 1 (بهار 1369): 68-83؛ 26) لايل، گاي ر. مديريت كتابخانه دانشكدهاي. ترجمه پروين سليماني (امين صالحي). تهران: دانشگاه تربيت معلم، 1352-1355؛ 27) لوكاس، هنري. تاريخ تمدن: از كهنترين روزگار تا سده ما. ترجمه عبدالحسين آذرنگ. تهران: كيهان، 1366-1372؛ 28) مرادي، نورالله. مرجعشناسي. تهران: فرهنگ معاصر، 1372؛ 29) مظاهري، علي. زندگي مسلمانان در قرون وسطي. ترجمه مرتضي راوندي. تهران: سپهر، 1348؛ 30) ويليامز، پيتر هاوارد. "معماري كتابخانههاي دانشگاهي". ترجمه كامران فاني. نامه انجمن كتابداران ايران. دوره نهم، 2 (تابستان 1355): 297-302؛ 31) هنري، جيمز؛ هاي، لين. "فراسوي الگوي كتابشناختي: آموزش استفادهكنندگان در عصر اطلاعات". ترجمه فائزه خاجويي. در گزيده مقالات ايفلا (كوبا: 21-27 اوت 1994). زير نظر عباس حرّي؛ به همت تاج الملوك ارجمند. تهران: كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، ،1374 ص 117-131؛ 32) هوبوم، هانس كريستف. "ورود به عرصه بازار نوين: نقش عرضهكنندگان سنتي اطلاعاتي علوم اجتماعي در شبكه اينترنت". ترجمه علياصغر شيري. در گزيده مقالات ايفلا (كوبا: 21-27 اوت 1994). زير نظر عباس حرّي؛ به همت تاج الملوك ارجمند. تهران: كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران، 1374، ص 186-202؛
33) Association of College and Research Libraries. College Library Standards Comittee. "Standards for College Libraries, 1986". College and Research Libraries News. No. 3 (March 1986): 192-197; 34) Collire, Mel. "The IT-based Manager". in Academic Library Management. London: The Library Association, 1990, PP. 232-236; 35) Danton, J.Periam. Book Selection and Collection. New York: Columbia University Press, 1963; 36) Ellsworth, Ralph E. Academic Library Buildings. Boulder, Col.: Colovad. Associated University Press, 1973; 37) Idem. "Library Technology Procedures". in Libraries. New York: Americana Corporation, 1969, PP. 344-396; 38) Fidoten, Robert E. "Current Awareness Service". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol. 6, P. 333; 39) Fleming, Hugh. "User Education in Academic Libraries in the United Kingdom". British Journal of Academic Librarianship. Vol. 1, No. 1 (Spring 1986): 18-40; 40) Gates, Jean Key. Introduction to Librarianship. New York: McGraw-Hill, 1968; 41) Gelfand, M.A. University Libraries for Developing Countries. Paris: Unesco, 1968; 42) Gumilar, Dudung; Johnson, Ian M. "Management Information Systems in some Academic Libraries". The New Review of Academic Librarianship. Vol. 1 (1995): 10; 43) Harrod, Leonard Montagne. Harrod's Librarian's Glossary. S.V. "SDI"; 44) Johnson, Elmer D.; Harris, Michael H. History of Libraries in the Western World. 3rd. ed. Metuchen, N.J.: Scarecrow Press, 1970; 45) Katz, William A. Introduction to Reference Work. Vol.1: Basic Information Sources. 6th. ed. New York: McGraw-Hill, 1990; 46) King, Graldine; Johnson, Herbert F. "Interlibrary Loan". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol. 12, P. 196; 47) Lim, H. T. "Choosing the Moment: a Review of the Organisational Problems and Changes Arising out of Conversion to Computerised Systems". in University Libraries Developing Countries: Proceedings of IFLA / Unes. Pre-session Seminar for Librarians from Developing Countries, Munchen, August 16-19 1983. Ed. by Anthony J. Loveday and GÏnter Gatlermann. MÏnchen: Saur, 1985, PP. 119-134; 48) Line, Maurice B. "Interlibrary Access: National and International". in Academic Library management. Ed. Maurice B. Line. London: The Library Association, 1991, PP. 139-142; 49) Nwoye, Sam C. "Problems for University Libraries in a National System in Developing Countries". in University Libraries Developing Countries: Proceedings of IFLA/Unesco Pre-Session Seminar for Librarians from Developing Countries, MÏnchen, August 16-19 1983. Ed. by Anthony J. Loveday and GÏnter Gatlermann. MÏnchen: Saur, 1985, PP. 24-38; 50) Powell, Ronald R. "Impact Assessment of University Libraries". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol. 55, PP. 161-162; 51) Qureshi, Naimuddin. "Standards for Libraries". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol. 28, PP. 476-477; 52) Stenstrom, P. F.; Tegler, P. "Current Awareness in Librarianship". Library Trend. Vol. 36, No. 4 (Spring 1988): 725-740; 53) Thompson, James. "Functions and Objectives: Large University Library". in Academic Library Management. Ed. Maurice B. Line. London: The Library Association, 1991, P. 151; 54) Idem. An Introduction to University Library Administration. London:Clive Bingley,1970; 55) Thompson, James Westfall. The Medieval Library. New York: Hafner, 1967; 56) Thompson, Lawrence S. "University Libraries, Medieval". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol. 32, PP. 151-161; 57) Tiefel, Virginia M. "Library User Education: Examinig its past, Projecting its Future". Library Trends. Vol.44, No.2 (Fall 1995): 318-338; 58) The World of Learning 1994. 44th. ed. London: Europa Publications, 1993.
محمود حقيقي
افزوده: داكا
[1]. Association of College and Research Libraries (ACRL)
[2]. Library and Information Services Council of UK
[3]. Canadian Association of College and University Libraries
[4]. Anglo-American Cataloguing Rules
[5]. American Farmington Plan
[6]. Microcard
[7]. Modular
[8]. در متن اصلي استانداردها اين ارقام به فوت مربع و به ترتيب 10/0، 09/0، 08/0، 07/0 ذكر شده است.
[9]. Louisiana State University
[10]. University of Central Florida
[11]. Universidad de Sagrado Corµau
[12]. University of New Orleans
[13]. University of Warwick
[14]. اطلاعات برمبناي پژوهش انجام شده در دفتر دايرهالمعارف كتابداري و اطلاعرساني از كتابخانههاي مربوط گردآوري شده است.